تحقیق میدانی مرداک و تایید اشتراکات بنیادین فرهنگها
يكى از فراگيرترين پژوهش هاى ميدانیِ انجام گرفته در حوزه ى فرهنگ، به كار مردمشناسى آمريكايى به نام مِرداک مربوط مى شود. مرداک عناصر فرهنگى را در طيف وسيعى از جوامع گردآورنده/ شكارچى، كشاورز، بوستانكار و مدرن مورد مقايسه قرار داد و آنها را در نظامى منطقى رده بندى كرد. او، در نهايت، به هفتاد و نُه جنبه ى ظاهرى فرهنگ هاى انسانى رسيد كه در ميان تمام جوامع مشترکاند و در هشت دسته ى كلى جاى مى گيرند. مرداک اين گروه هاى هشتگانه را به اين ترتيب مرتب كرد:
- تهيه ى غذا و لباس
- فنآورى ساخت خانه
- اقتصاد و ترابرى
- تداخل فعاليت فردى و خانوادگى
- رابطهى جنسى و چرخه هاى زيستى (مثلا كودكى-جوانى- پيرى)
- آداب كلى رفتار فردى
- مجموعه ى بهداشت/ دين/ آموزش عمومى
- ساخت حاكميت اجتماعى
دسته بندى مرداک مهمترين مسائلى را كه بايد در يک جامعه ى انسانى حل شوند نشان مى دهد. پذيرش اين حكم بنيادى نظريه هاي عامگرا، نيز، تبصره اى را مى طلبد. آن هم اين كه وجود اين مبناى مشترک به معناى آن نيست كه منشهاى مشتركى در فرهنگهاى گوناگون به وجود مى آيند. تمام آنچه مورد نظر ماست، پافشارى بر شباهت بنيادينِ پرسشهايى است كه جوامع گوناگون خود را با آن روبه رو مى بينند، و شباهت الگوى كلى پاسخگويى به اين پرسش هاى مشترک. شباهت الگوى تكامل پاسخ ها، به معناى شباهت خودِپاسخ ها نيست. منشها پاسخ هايى هستند كه براى سازگار كردن مردم با محيط اطرافشان تخصص يافته اند. هر محيط و هر شرايطى نسخه ى خاصى از اين پرسش هاى بنيادين را طرح مى كند و هر فرهنگى هم به شيوه ى خاص خود به آن پاسخ مى دهد.