مجرای انتقال منشها
تمام منشها از راه كنش متقابل اجتماعى منتقل مى شوند. در جوامع نانويسا، حضور يک منش تنها در هنگام مخابره شدنش قابل لمس است. منشهاى اين جوامع، تنها به يكى از دو حالتِ نيمه فعال -در مغز حامل - و فعال - در مجراى ارتباطى - حضور داشته اند. با پيدايش خط، شكل سومى از صورتبندي منشها پديدار شد كه مى توان آن را حالت غيرفعال ناميد. تا پيش از پيدايش خط، تنها بخشی از منشهاى حوزه ى هنر بودند كه به اشكالى رمزآميز، جادويى و آيينى، و در كاربردي محدود ثبت مى شدند. ديوارنگاره ها و علايم تصويري و انديشه نگارهاي ابتدايیِ جوامع نانويسا اجداد دوردستِ شكلِ غيرفعال منشها هستند.
براى نخستين بار بعد از ابداع خط بود كه نوشتن به قصدِ خوانده شدن شكل گرفت و منشها نوشته شدند يا در قالب نظام هاي نمادين مشابهى تبلور يافتند. اين به آن معنا بود كه منشها می توانستند با دقتى قابلمقايسه با رمزگذارىشان در زبان، در قالب نوشتارها ذخيره شوند. نوشته شدن منش، به آن معنى بود كه مرحله ى ميانىِ فرآيندِ تكثير (عبورشان از مجراى ارتباطى) تا زمانى نامعلوم به تعويق بيفتد. نوشتار، نوعى منجمد شدن منش در مرحله انتقال و رسوب كردنش در قالب نشانگان پايدارِ بازنماينده ى زبان است. در طول هشت هزارهى گذشته، خط تنها شيوه ى اين بازنمايى و آن رسوب دادن منشها بوده است. اما با آغاز عصر اطلاعات،
انقلابى در فنآورى ثبت و انتقال منشها رخ داده است. اينترنت، نوار ضبط صوت، مجلات كميک استريپ و فيلم نمونه هايى از اين منشهاى كنسرو شده ى نوظهور هستند.