تکامل جهت دارد اما غایت ندارد
تكامل، فرآيندى است كه از شكستهاى پياپىِ تقارن در رفتار سيستم زاده میشود. گزينش طبيعى، تنها با معيار بى طرف و بیرحمِ شايستگى زيستى (سطح زيستى) يا قدرت تكثير )سطح منشها) عمل مى كند. باقىِ آنچه باقى مى ماند - از علايق زيبايى شناسانه گرفته تا عقلانيت منسجمِ علمى -از محصولات اين معيار بنيادين هستند
از اين روست كه در نگاهى سطحى، تكامل منشها منظره اى سخت آشفته را در برابر چشمان مان پديدار مى سازد. انقراض ناگهانىِ پيچيده ترين و فاخرترين منشها در اثر عوامل ناچيز و فرعىِ سطوح پايين تر سلسله مراتب، و مركزيت يافتن ناگهانى منشهايى ساده و گاه زيانبار، رخدادهايى هستند كه در تاريخ تكامل منشها - و هر سيستم تكاملى ديگرى - فراوان ديده مى شوند. سپهر عمومىِ سيستمهاى تكاملى به ابزارى عينى براى تشخيص خوب و بد و زشت و زيبا مسلح نيست، هر چند مى توانند معيارهايى از اين دست را در همانندسازهاى زيرمجموعه ى خويش (يعنى ساخت روانى افراد) پديد آورند. تنها با توجه به اين استقلال گيجك ننده ى پويايى سيستم هاى تكاملى از ارزشداورى هاى ماست كه مى توان در دل رفتار آشوب گونه ى اين نظامها، قواعدى ژرف تر و زيربنايى تر را تشخيص داد. در يک كلام، تكامل در تمام سطوح خود جهت دارد، ولى غايت ندارد. اشتباه گرفتن قانونمندى رفتار سيستمهاى تكاملى باهدفمندى، رايج ترين اشتباه در قلمرو اين علم است.