بحث کردن، جهش همزمان دو منش
كلِ اجتماعی شده ي اين ماجرا را در كنش متقابل ساده اى مانند بحث كردن مى توان ديد. در جريان مباحثه، دو كنشگر انسانى كه قواعد مشتركى را براى ارزيابى موفقيت منشها پذيرفته اند، از منشهاى مورد علاقه ى خود دفاع مى كنند. اين نسخه هاى رقيب، هميشه جهشي یافته هايى همدودمان هستند؛ يعنى، منشهايى هستند كه در مسيرهاى تكاملى متفاوتى از يک منش مادرىِ اوليه مشتق شده اند. به همين دليل هم همواره بستر معنايى مشتركى براى ظهور مباحثه لازم است.
در جريان يک بحثِ درست، قواعد تشخيص منش خوب از بد براى هردو طرف شناخته شده است و هر دو به آن پايبند می مانند؛ يعنى، صفاتى مانند سازگارى درونى، انطباق با تجربه ى عينى و... زير عنوان منطقى يا معقول بودن جمع مى شوند و نسبتشان با منش هاى مورد نظر به شكلى فاصله گذارانه و در حد امكان بی طرفانه سنجيده مى شود. در چنين شرايطى بحث را منصفانه مى دانيم. چالش دو نفر براى به كرسى نشاندن منش مورد علاقه شان، معمولا به كنكاش براى روشن كردن معناى نهفته در آن منش و تلاش براى يافتن ناسازه هايى در منشِ حريف منتهى مى شود. اين فرآيندى است كه بروز جهش را در منشهاى هر دو طرف القا مى كند، و به اين شكل است كه در آخرِ كار، اگر همه چيز خوب پيش برود، دو طرف احساس مى كنند محتواي عقايدشان براى خودشان روشن تر شده است. در واقع، آنچه رخ داده جهش دو منشِ متعارض اوليه و منتهى شدنشان به منشى خاص است كه با هر دو حالت اوليه شباهتى دارد، و در عين حال ازنظر ساخت معنايى دقت بيشترى را حمل مى كند.