پرسش ها و جم ها

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۴۷ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو
  • پرسش های حسینی هروی این بیست و هشت بیت را در بر میگیرد و ۳۷۷ کلمه را شامل می شود.

این بیت ها ۳۸ گزاره ی پرسشی دارند که دوازده تای آن طلب معنی از استعاره های عرفانی است. این پرسش ها چند گرانیگاه اصلی دارند و میشود به این ترتیب صورتبندی شان کرد:

اندیشه

  • تفکر چیست؟
  • خاستگاه تفکر چیست؟
  • سرانجام و غایت تفکر کجاست؟
  • چه نوع اندیشه ای برای سلوک معنوی سودمند است؟
  • چرا برخی از اشکال تفکر را عبادت و برخی را گناه دانسته اند؟


ارتباط «من» با امر قدسی

  • «من» چیست؟
  • سلوک یعنی سفر کردن من در من یعنی چه؟
  • ماهیت این سفر چیست و چه کسی واقعا در حال پیمودن چنین راهی است؟
  • انسان کامل کیست؟
  • چگونه می توان بر وحدت -یعنی یگانگی با هستی- آگاهی یافت؟
  • آن رازی که عارف جویای دانستن اش است چیست؟
  • اگر سالک با خداوند همسرشت است، پس چرا مردمان با سوداهای دیگر عمر می گذرانند؟
  • این دعوی که »من خدا هستم« چقدر اعتبار دارد؟
  • مفهوم وصل شدن مخلوق به خالق یعنی چه و از چه راهی حاصل می آید؟
  • چطور ممکن است امر ممکن و واجب با هم یگانه شوند؟
  • نزدیکی و دوری نسبت به خداوند چه معنایی دارد؟
  • کدام ساحت است که شناسایی در زمینه اش ممکن می شود؟
  • مهمترین دریافتِ برآمده از آن چ یست؟
  • این شناسایی در چه پوشش و لفافی صورتبندی می شود.
  • پویایی آن ساحت و زمینه ی ادراکی چگونه است؟



ماهیت هستی

  • چگونه ممکن است جزء (من) از کل (گیتی) برتر و کلانتر باشد؟
  • با چه روشی میتوان این نکته را دریافت؟
  • تمایز میان قدیم و حادث و خداوند و جهان کدام است؟
  • گیتی و مینو چطور از خداوند تفکیک می شوند و مرزبندی میان اینها چگونه است؟
  • اگر گیتی و مینو دو قلمرو واقعا متمایز باشند، چطور ممکن است هستی یکپارچه ای را تشکیل دهند و ادغام انسان و خداوند را ممکن سازند؟
  • اگر عالم وجود قائم به ذات نداشته باشد، کل گفتمان ها مهمل و بیاعتبار است. چطور میتوان از این بنبست خروج کرد؟



زَند کردن حقیقت

  • این استعاره های اندام واری که صوفیان به کار می گیرند چه معنایی دارد: چشم، لب، زلف، خط، خال؟
  • این استعاره های مربوط به بزم نزد صوفیان به کدام معناست: شراب، شمع، شاهد، خرابات، بت، زنار؟
  • گفتار رازآلود چه ماهیتی دارد و آیا می تواند حقیقت را در خود منعکس کند؟


با دسته بندی پرسش های هروی روشن می شود که او به شکلی منظم در چهار حوزه ی درهم پیوسته طرح مسئله کرده است. این حوزه ها عبارتند از شناخت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی و زندآگاهی که این آخری را در سنت فلسفی معاصر با نام هرمنوتیک میشناسند، اما در ایران قدمتش دو هزار سال پیشتر از تمدن اروپایی است و با زند کردن اوستا آغاز شده و در تفسیر قرآن و تورات و انجیل تداوم یافته است. این پرسشها نشان میدهند که هروی ذهنی منظم و روشن داشته و تقریبا همه ی پرسش های مهم مطرح در روزگار خود را به خوبی و فشردگی صورتبندی کرده است. این پرسش ها اگر بخواهیم در ریزبینانه ترین حالت بنگریم، حدود چهل پرسش را شامل میشود و اگر به شکلی که پیشنهاد کردم دسته بندیشان کنیم، بیست و هشت پرسش را در چهار حوزه در بر میگیرد:

  1. پنج پرسش شناخت شناسانه
  2. چهارده پرسش انسان شناسانه
  3. شش پرسش هستی شناسانه
  4. سه پرسش زندآگاهانه



حکمت مغانه و عرفان صوفیانه

  • این پرسش ها در ضمن دو گرانیگاه مفهومی متفاوت هم دارند. برخی شان بر «من» یعنی عناصر انسانی مثل اختیار و عقلانیت و عشق تاکید دارند، و برخی دیگر بر «خداوند» تمرکز یافته اند و درباره ی ماهیت امر قدسی و شیوه ی رویارویی با آن بحث می کنند. اینها را به ترتیب حکمت مغانه و عرفان صوفیانه می نامم، که اولی بیشتر بر گیتی و دومی بیشتر بر مینو پافشاری دارد و به همین خاطر سوگیری هایی گاه متفاوت را نسبت به این پرسشها نشان می دهد.


  • هردوی این شاخه ها از ریشه ای مشترک روییده اند که دستگاه فلسفی زرتشتی است و در نوآوری معنایی مهمی ریشه دارند که با پیشنهاد دوقطبی گیتی در برابر مینو گره خورده است.


  • پیش از پرداختن به پاسخ های شبستری و شیوه ی برخوردش با این پرسش ها، نیکوست اگر جمعبندی خود از پرسشهای کلیدی در این زمینه را نیز پیشنهاد کنم. در سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی که نگارش این کتاب تازه پایان یافته بود، دوره ای آموزشی تدریس می کردم که عنوانش «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» بود و موضوعش بررسی نقاط همگرایی و واگرایی دو سنت فلسفیِ مغانی و عرفانیِ صوفیانه.


  • برای انجام این کار سی جفت متضاد معنایی (جم) بنیادین را فهرست کردم که در هردو سنت مورد توجه و تاکید بود و به طرح پرسش هایی بنیادین منتهی میشد، که پاسخ های همسان یا متفاوت بدان سنت خردورزی فلسفی یا سلوک عرفانی را از هم تفکیک میکرد