مِهْرَوَند- پديده: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۴: سطر ۴:
  
 
===اصل [[شكست پدیده]]: ===
 
===اصل [[شكست پدیده]]: ===
[[مهروند]] (مِه: بزرگ + روند) انعکاس [[هستی]] بر د[[ستگاه شناسایی]] [[من]] است، و به آن سویه ی متحرک و پویایی از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ردیابى است .
+
* [[مهروند]] (مِه: بزرگ + روند) انعکاس [[هستی]] بر د[[ستگاه شناسایی]] [[من]] است، و به آن سویه ی متحرک و پویایی از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ردیابى است .  
«[[من]]» سیستمى است که با [[حد و مرز]]ى از محیط پیرامون خویش جدا شده است و پویایى دو سوى این مرز را در ارتباط با هم درک مى کند و مى فهمد. کلیت این پویایى [[مهروند]] نام دارد.  
+
* «[[من]]» سیستمى است که با [[حد و مرز]]ى از محیط پیرامون خویش جدا شده است و پویایى دو سوى این مرز را در ارتباط با هم درک مى کند و مى فهمد. کلیت این پویایى [[مهروند]] نام دارد.  
 +
<br />
  
عنوانِ [[مهروند]] از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند. مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت [[هستی]]، برای اشاره به کلیت [[هستی]] به کار گرفته میشود.  
+
* عنوانِ [[مهروند]] از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند.  
بازنمایى الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود. بنیادی ترین گام در [[شکست تقارن]] مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و متقارن و فاقد تمایز هستند. روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک پديده خوانده مىشوند.  
+
* مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت [[هستی]]، برای اشاره به کلیت [[هستی]] به کار گرفته میشود.
 +
* بازنمایى الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود. بنیادی ترین گام در [[شکست تقارن]] مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و متقارن و فاقد تمایز هستند.  
 +
* روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک پديده خوانده مىشوند.  
  
[[پدیده]]، [[چیز]] یا [[رخداد]]ی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود. به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .
+
* [[پدیده]]، [[چیز]] یا [[رخداد]]ی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود.  
 +
* به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .
  
 
==='''ذات انگاری''':===  
 
==='''ذات انگاری''':===  
باور به این که پدیده ها داراى [[واقعیت]] خارجى هستند و مستقل از فرآیند [[بازنمایی]] وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.
+
:باور به این که پدیده ها داراى [[واقعیت]] خارجى هستند و مستقل از فرآیند [[بازنمایی]] وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.
 
<br />
 
<br />
  
 
==='''تله ی افلاطون''':===  
 
==='''تله ی افلاطون''':===  
پدیده ها به شکلى مستقل از [[من]] ــ و حتى واقعى تر از [[بازنمایی]] ذهنیِ من ــ وجود دارند. برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش [[هستى شناختى]] دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.  
+
* پدیده ها به شکلى مستقل از [[من]] ــ و حتى واقعى تر از [[بازنمایی]] ذهنیِ من ــ وجود دارند.
 +
* برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش [[هستى شناختى]] دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.  
  
 
==='''راهبرد زرتشت'''===
 
==='''راهبرد زرتشت'''===
توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده و پدیدارها محصول ساده شدن این رخدادها و رمزگذارى شان در ذهن من هستند. تفکیک کردنِ دو لایه ی بود از نمود و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.
+
* توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده و پدیدارها محصول ساده شدن این رخدادها و رمزگذارى شان در ذهن من هستند.  
 +
* تفکیک کردنِ دو لایه ی '''[[بود]]''' از '''[[نمود]]''' و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.
  
 
==='''پرسش'''===
 
==='''پرسش'''===
یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟  
+
* یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟  
چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوهگر میشود؟  
+
* چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوهگر میشود؟  
ارتباط پدیده و مهروند چیست؟  
+
* ارتباط پدیده و مهروند چیست؟  
آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟  
+
* آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟  
ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟  
+
* ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟
 +
  
 
==='''تمرین'''===
 
==='''تمرین'''===
مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟  
+
* مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟  
چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟  
+
* چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟  
آیا مىتوان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟
+
* آیا مىتوان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۷

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):
چیز -رخداد ؛ بود ـ نمود ؛ هستی ـ نیستی ؛ حضور ـ غیاب ؛ زمان- مکان

اصل شكست پدیده:

  • مهروند (مِه: بزرگ + روند) انعکاس هستی بر دستگاه شناسایی من است، و به آن سویه ی متحرک و پویایی از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ردیابى است .
  • «من» سیستمى است که با حد و مرزى از محیط پیرامون خویش جدا شده است و پویایى دو سوى این مرز را در ارتباط با هم درک مى کند و مى فهمد. کلیت این پویایى مهروند نام دارد.


  • عنوانِ مهروند از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند.
  • مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت هستی، برای اشاره به کلیت هستی به کار گرفته میشود.
  • بازنمایى الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود. بنیادی ترین گام در شکست تقارن مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و متقارن و فاقد تمایز هستند.
  • روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک پديده خوانده مىشوند.
  • پدیده، چیز یا رخدادی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود.
  • به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .

ذات انگاری:

باور به این که پدیده ها داراى واقعیت خارجى هستند و مستقل از فرآیند بازنمایی وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.


تله ی افلاطون:

  • پدیده ها به شکلى مستقل از من ــ و حتى واقعى تر از بازنمایی ذهنیِ من ــ وجود دارند.
  • برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش هستى شناختى دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.

راهبرد زرتشت

  • توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده و پدیدارها محصول ساده شدن این رخدادها و رمزگذارى شان در ذهن من هستند.
  • تفکیک کردنِ دو لایه ی بود از نمود و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.

پرسش

  • یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟
  • چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوهگر میشود؟
  • ارتباط پدیده و مهروند چیست؟
  • آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟
  • ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟


تمرین

  • مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟
  • چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟
  • آیا مىتوان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟