جنگجو - هنجار: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «==='''اصل جنگیدن'''=== * من اگر مرکزدار باشد، شکل هستی را در راستای آرامانش دگرگ...» ایجاد کرد)
 
(اصل جنگیدن)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==='''اصل جنگیدن'''===  
 
==='''اصل جنگیدن'''===  
* من اگر [[مرکزدار]] باشد، شکل هستی را در راستای آرامانش دگرگون خواهد ساخت. این کار به معنای درآویختن با سیرِ تصادفی و شبکه ی مقاوم و لَختِ رخدادهای جاری در هستی است.   
+
* من اگر [[مرکزدار - مرکز زدوده|مرکزدار]] باشد، شکل هستی را در راستای [[آرمان - هدف - برنامه - نقشه|آرمان]] ش دگرگون خواهد ساخت.  
 +
* این کار به معنای درآویختن با سیرِ تصادفی و شبکه ی مقاوم و لَختِ رخدادهای جاری در هستی است.   
 
* به این معنی، منِ مرکزدار با هستی می جنگد و به '''جنگجو''' تبدیل میشود.   
 
* به این معنی، منِ مرکزدار با هستی می جنگد و به '''جنگجو''' تبدیل میشود.   
* جنگ شالوده ی کنش جنگجوست و همان روندی است که قلبم را در او و در هستیِ پیرامون او بیشینه ساخته و زندگی اش را به امری اساطیری برمی کشد.   
+
* جنگ شالوده ی [[کنش - عمل|کنش]] جنگجوست و همان روندی است که [[قلبم]] را در او و در هستیِ پیرامون او بیشینه ساخته و زندگی اش را به امری اساطیری برمی کشد.   
* مردمان معمولا زیر فشار سازوکارهای اجتماعی [[هنجار - ناهنجار|هنجار]] شدن را اختیار می کنند و از مخاطره و پیچیدگی جنگیدن چشم پوشی می کنند.  
+
* مردمان معمولا زیر فشار سازوکارهای اجتماعی [[هنجار - ناهنجار|هنجار]] شدن را اختیار می کنند و از مخاطره و پیچیدگی جنگیدن چشم پوشی می کنند.
 
+
  
 
==='''توهم جدال'''===  
 
==='''توهم جدال'''===  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۹

اصل جنگیدن

  • من اگر مرکزدار باشد، شکل هستی را در راستای آرمان ش دگرگون خواهد ساخت.
  • این کار به معنای درآویختن با سیرِ تصادفی و شبکه ی مقاوم و لَختِ رخدادهای جاری در هستی است.
  • به این معنی، منِ مرکزدار با هستی می جنگد و به جنگجو تبدیل میشود.
  • جنگ شالوده ی کنش جنگجوست و همان روندی است که قلبم را در او و در هستیِ پیرامون او بیشینه ساخته و زندگی اش را به امری اساطیری برمی کشد.
  • مردمان معمولا زیر فشار سازوکارهای اجتماعی هنجار شدن را اختیار می کنند و از مخاطره و پیچیدگی جنگیدن چشم پوشی می کنند.

توهم جدال

  • گاه جنگیدن با جدال اشتباه گرفته می شود.
  • جدال عبارت است از کشمکش با دیگری یا جهان، برای دستیابی به هدفی موضعی یا خواستی شخصی.
  • در حالی که جنگ کرداری غیرشخصی ــ و در عین حال عمیقاً گره خورده به ماهیت من ــ است که کلیت هستی و به ویژه خودِ من را آماج میکند.
  • کسی که این نکته را درنیابد، به جای جنگیدن، درگیر کشمکش و جدال با دیگری یا جهان خواهد شد و این شکلی هنجارشده از رفتار است.


تله ی ترَومان

نادیده انگاشتنِ این امکان که می توان شکل هستی را به کل دگرگون ساخت، باعث میشود شکل هستی من نیز تغییری نکند.


راهبرد آذر

من با جنگیدن به کانونی برای آفرینش قلبم در هستی تبدیل میشود و هستی را به دنبال خود می کشد و آن را به موقعیتی با قلبمِ بیشتر ارتقا میدهد.


پرسش

  • چه نمودهایی از رفتار جنگیدن را سراغ دارید؟
  • بیانِ ادبی و اسطوره شناختی این مفهوم در اساطیر ایرانی چگونه است؟
  • آیا میتوان به طور موضعی و تا حدودی جنگجو بود؟


تمرین

  • جنگجو باشید!