تعريف منش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴۰: | سطر ۴۰: | ||
+ | : [[دو برداشت متفاوت از منش]] | ||
− | + | ||
− | + | پ( منش در نظامهاي معنايى- نشانگانى رمزگذارى مىشود؛ يعنى، تنها آن | |
− | + | الگوهايى از پويايى عصبى شايستهى نام منش هستند كه بتوانند در | |
− | + | سيستمهاى خودارجاعِ توليدكنندهى معناى نمادينشده صورتبندي شوند. | |
− | + | ادراکهاي شهودىِ درونى، حاالت روانىِ غيرقابل بيان، و دريافتهايى كه | |
− | + | هيچ راهى براى انتقالشان به ديگران وجود ندارد، منش نيستند. مهمترين | |
− | + | نظامهاي نمادينِ تكامليافته در جوامع انسانى عبارتند از زبان گفتارى- | |
+ | نوشتارى، الگوهاى حركتى- عالمتى )مثل زبان اشاره و حركات بيانگرِ چهره | ||
+ | و دستها(، و نظامهاي زيبايىشناسانه )نقاشى، موسيقى و رقص و...(. | ||
+ | از اين ميان، نظامهاي زبان گفتارى- نوشتارى دقيقترين شيوهى ارجاع | ||
+ | نشانه- معنا را در دل خود پروردهاند، و به همين دليل هم امكان نيل به | ||
+ | توافق را در حوزههاى گوناگونِ اندركنشهاى انسانى فراهم آوردهاند. | ||
+ | گسترش بىنظير اين نظام و موفقيتش در انتقال منشها را بايد مديون | ||
+ | همين توانايى دانست. | ||
+ | نظامهاي عالمتىِ غيرقراردادىِ مربوط به بدن - مانند خنده، حالت غم، | ||
+ | مشت كردن دست هنگام خشم و... - سادهترين و فراگيرترين ساختهاي | ||
+ | نشانگانى را تشكيل مىدهند و ارتباطاتى سرراست و همگانى را ميان الگوى | ||
+ | خاصى از انقباضات عضالنى و اليههايى متفاوت از حاالت روانى برقرار | ||
+ | مىكنند. اين سيستم نشانگانى به لحاظ تكاملى بسيار قديمى است و با | ||
+ | توجه به همگون بودنش در تمام جمعيتها و تمدنهاى انسانى، مىتوان | ||
+ | 131 فرض كرد كه در ساخت ژنتيكى انسان ريشه د |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۵
عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی
- عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
- حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
- عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
- تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
- خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
- تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی
سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری
چند مثال از پویایی سیستمهای تکاملی
جهش و انتخاب طبیعی؛ شرط لازم سیستم تکاملی
منش به مثابه یک سیستم اطلاعاتی
منش الگويى از فعاليت شبكه ى عصبى است
پ( منش در نظامهاي معنايى- نشانگانى رمزگذارى مىشود؛ يعنى، تنها آن
الگوهايى از پويايى عصبى شايستهى نام منش هستند كه بتوانند در
سيستمهاى خودارجاعِ توليدكنندهى معناى نمادينشده صورتبندي شوند.
ادراکهاي شهودىِ درونى، حاالت روانىِ غيرقابل بيان، و دريافتهايى كه
هيچ راهى براى انتقالشان به ديگران وجود ندارد، منش نيستند. مهمترين
نظامهاي نمادينِ تكامليافته در جوامع انسانى عبارتند از زبان گفتارى-
نوشتارى، الگوهاى حركتى- عالمتى )مثل زبان اشاره و حركات بيانگرِ چهره
و دستها(، و نظامهاي زيبايىشناسانه )نقاشى، موسيقى و رقص و...(.
از اين ميان، نظامهاي زبان گفتارى- نوشتارى دقيقترين شيوهى ارجاع
نشانه- معنا را در دل خود پروردهاند، و به همين دليل هم امكان نيل به
توافق را در حوزههاى گوناگونِ اندركنشهاى انسانى فراهم آوردهاند.
گسترش بىنظير اين نظام و موفقيتش در انتقال منشها را بايد مديون
همين توانايى دانست.
نظامهاي عالمتىِ غيرقراردادىِ مربوط به بدن - مانند خنده، حالت غم،
مشت كردن دست هنگام خشم و... - سادهترين و فراگيرترين ساختهاي
نشانگانى را تشكيل مىدهند و ارتباطاتى سرراست و همگانى را ميان الگوى
خاصى از انقباضات عضالنى و اليههايى متفاوت از حاالت روانى برقرار
مىكنند. اين سيستم نشانگانى به لحاظ تكاملى بسيار قديمى است و با
توجه به همگون بودنش در تمام جمعيتها و تمدنهاى انسانى، مىتوان
131 فرض كرد كه در ساخت ژنتيكى انسان ريشه د