مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «از ياد نبريم كه در ميان چهار لايه ى فراز، سطح روانشناختى پيچيده ترين ساختار ر...» ایجاد کرد)
 
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
از ياد نبريم كه در ميان چهار لايه ى فراز، سطح روانشناختى پيچيده ترين ساختار را دارد. اصولا مغز آدمى، با شصت ميليارد نورون و ده هزار برابرِ اين تعداد سيناپس، پيچيده ترين چيزِ شناخته شده در كل هستی است. شواهد عصبشناسانه ى بسيارى در دست است كه تكوين روند تفكيک پديده ها از هم، و برچسب زنى شان در زبان را به استعدادهايى پيشتنيده و برنامه ريزى هايی در سطح ژنومى منسوب مى كند
 
از ياد نبريم كه در ميان چهار لايه ى فراز، سطح روانشناختى پيچيده ترين ساختار را دارد. اصولا مغز آدمى، با شصت ميليارد نورون و ده هزار برابرِ اين تعداد سيناپس، پيچيده ترين چيزِ شناخته شده در كل هستی است. شواهد عصبشناسانه ى بسيارى در دست است كه تكوين روند تفكيک پديده ها از هم، و برچسب زنى شان در زبان را به استعدادهايى پيشتنيده و برنامه ريزى هايی در سطح ژنومى منسوب مى كند
 +
 +
 +
با اين دلايل، بايد كنشگر انسانى را به عنوان محور زايش معنا در نظر گرفت. البته اين به معناي ناديده گرفتنِ اين حقيقت نيست كه كنشگر همواره عضو شبكه اى از روابط اجتماعى است و هميشه در اين زمينه نظام نشانه- معنايى پيچيده ى زبان مدارش را به دست مى آورد. هر واژه و هر نمادِ برچسب زننده ى پديدارها، به شبكه اي از معناها پيوند خورده كه باورهاى بديهیِ ما در مورد آن پديده را نيز در بر میگيرد.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۴۰

از ياد نبريم كه در ميان چهار لايه ى فراز، سطح روانشناختى پيچيده ترين ساختار را دارد. اصولا مغز آدمى، با شصت ميليارد نورون و ده هزار برابرِ اين تعداد سيناپس، پيچيده ترين چيزِ شناخته شده در كل هستی است. شواهد عصبشناسانه ى بسيارى در دست است كه تكوين روند تفكيک پديده ها از هم، و برچسب زنى شان در زبان را به استعدادهايى پيشتنيده و برنامه ريزى هايی در سطح ژنومى منسوب مى كند


با اين دلايل، بايد كنشگر انسانى را به عنوان محور زايش معنا در نظر گرفت. البته اين به معناي ناديده گرفتنِ اين حقيقت نيست كه كنشگر همواره عضو شبكه اى از روابط اجتماعى است و هميشه در اين زمينه نظام نشانه- معنايى پيچيده ى زبان مدارش را به دست مى آورد. هر واژه و هر نمادِ برچسب زننده ى پديدارها، به شبكه اي از معناها پيوند خورده كه باورهاى بديهیِ ما در مورد آن پديده را نيز در بر میگيرد.