تعريف هاى موجود از عنصر فرهنگى: تفاوت بین نسخهها
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
[[مضمون]] | [[مضمون]] | ||
+ | [[چارچوب ؛ قالب شناختى و سرمشق]] | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | تلاشهايى كه ذكرشان گذشت، هر يک در حوزهاي از دانايى شهرت | |
− | + | يافتهاند و پيروانى براى خود دارند. جامعهشناسان زيستى و عالقهمندان به | |
− | كه به | + | كاربرد مدلهاى تكامل زيستى در تحليلهاى جامعهشناختى ممشناسى را |
− | در | + | جدى گرفتهاند و از آن به عنوان ابزارى پيشرس براى تحليل استفاده |
− | . | + | مىكنند، انديشمندانى كه در حوزههاى نظرىِ مربوط به زيبايىشناسى قلم |
+ | مىزنند به عادتوارههاىِ بورديو براي تفسير تحول سبکها و مُدهاى هنرى | ||
+ | عالقهمندند و جامعهشناسان نوكاركردگرا و سيستمى از عبارتِ مضمونِ | ||
+ | لومان بهره مىبرند. از سوى ديگر، متفكرانى كه از موضعى فلسفىتر و | ||
+ | انتزاعىتر به مسائل مىنگرند، بيشتر به كليدواژگان كالنتر و عامترى مانند | ||
+ | چارچوب، سرمشق و قالب شناختى گرايش دارند. | ||
+ | بهترين راه براى گشودن فضاى معنايىِ الزم براى معرفیِ تعريفى نو از | ||
+ | عنصر فرهنگى، آن است كه نفسِ نياز به تعريفى جديد نمايانده شود و | ||
+ | كاستیها و گرههاى موجود در تعاريف پيشگفته آشكار گردد. اگر بدانيم | ||
+ | تعريفهاى يادشده به كدام پرسشها پاسخ نمىدهند، دستمان براى طرح | ||
+ | تعريفى جديد و بازبينى موفقيتش در ارضاى نيازهاى معرفتىمان بازتر | ||
+ | خواهد بود. | ||
+ | تعريفهايى را كه ياد شدند میتوان از دو زاويه نقد كرد: | ||
+ | الف( نخست آن كه حوزهى تعريف خويش را درست تعيين نكردهاند. تنها | ||
+ | تعريفى كه شايد بتوان از اين انتقاد مصونش دانست مضمونِ لومانى است، | ||
+ | كه آن هم به دليل تعلق انحصارىاش به سطح جامعهشناختى و ناديده | ||
+ | انگاشتن اليهي روانشناختى، بخش مهمى از پرسشهاى قابل طرح در اين | ||
+ | زمينه را بىپاسخ مىگذارد. يادآورى اين نكته الزم است كه مضمون | ||
+ | ارتباطى، از نگاه لومان خصلتى است كه تنها به كنش ارتباطى مربوط | ||
+ | مىشود و اين كنش نيز خود تنها در سطح اجتماعى تعريف مىشود و در | ||
+ | واقع برسازندهى زيربناى اين سطح است. از ديد لومان، عناصر ارتباطى در | ||
+ | سطح روانشناختى نمود مىيابند، اما اين ظهور امرى ثانويه و غيراصيل | ||
+ | است و در فرآيندهاى سطح اجتماعى كه از برآيند تبادالت ارتباطى- | ||
+ | اطالعاتى رقم خوردهاند تأثيرى محورى ندارند. اين نگاه خاص، لومان را به | ||
+ | . |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۴۴
تعریف جدید ریچارد داوکینز از سیستم های تکاملی
تلاشهايى كه ذكرشان گذشت، هر يک در حوزهاي از دانايى شهرت يافتهاند و پيروانى براى خود دارند. جامعهشناسان زيستى و عالقهمندان به كاربرد مدلهاى تكامل زيستى در تحليلهاى جامعهشناختى ممشناسى را جدى گرفتهاند و از آن به عنوان ابزارى پيشرس براى تحليل استفاده مىكنند، انديشمندانى كه در حوزههاى نظرىِ مربوط به زيبايىشناسى قلم مىزنند به عادتوارههاىِ بورديو براي تفسير تحول سبکها و مُدهاى هنرى عالقهمندند و جامعهشناسان نوكاركردگرا و سيستمى از عبارتِ مضمونِ لومان بهره مىبرند. از سوى ديگر، متفكرانى كه از موضعى فلسفىتر و انتزاعىتر به مسائل مىنگرند، بيشتر به كليدواژگان كالنتر و عامترى مانند چارچوب، سرمشق و قالب شناختى گرايش دارند. بهترين راه براى گشودن فضاى معنايىِ الزم براى معرفیِ تعريفى نو از عنصر فرهنگى، آن است كه نفسِ نياز به تعريفى جديد نمايانده شود و كاستیها و گرههاى موجود در تعاريف پيشگفته آشكار گردد. اگر بدانيم تعريفهاى يادشده به كدام پرسشها پاسخ نمىدهند، دستمان براى طرح تعريفى جديد و بازبينى موفقيتش در ارضاى نيازهاى معرفتىمان بازتر خواهد بود. تعريفهايى را كه ياد شدند میتوان از دو زاويه نقد كرد: الف( نخست آن كه حوزهى تعريف خويش را درست تعيين نكردهاند. تنها تعريفى كه شايد بتوان از اين انتقاد مصونش دانست مضمونِ لومانى است، كه آن هم به دليل تعلق انحصارىاش به سطح جامعهشناختى و ناديده انگاشتن اليهي روانشناختى، بخش مهمى از پرسشهاى قابل طرح در اين زمينه را بىپاسخ مىگذارد. يادآورى اين نكته الزم است كه مضمون ارتباطى، از نگاه لومان خصلتى است كه تنها به كنش ارتباطى مربوط مىشود و اين كنش نيز خود تنها در سطح اجتماعى تعريف مىشود و در واقع برسازندهى زيربناى اين سطح است. از ديد لومان، عناصر ارتباطى در سطح روانشناختى نمود مىيابند، اما اين ظهور امرى ثانويه و غيراصيل است و در فرآيندهاى سطح اجتماعى كه از برآيند تبادالت ارتباطى- اطالعاتى رقم خوردهاند تأثيرى محورى ندارند. اين نگاه خاص، لومان را به .