گیتی - مینو: تفاوت بین نسخهها
(←تمرین) |
(←تمرین) |
||
سطر ۳۸: | سطر ۳۸: | ||
* شاخه ها و روندهای مربوط به گیتی و مینو را در سپهر تجربی اطرافتان و در زیستجهان پیرامونتان ردیابی کنید و درهم پیوستگی اش را بنگرید. | * شاخه ها و روندهای مربوط به گیتی و مینو را در سپهر تجربی اطرافتان و در زیستجهان پیرامونتان ردیابی کنید و درهم پیوستگی اش را بنگرید. | ||
* ارتباط آن دو با بود و نمود را تحلیل کنید | * ارتباط آن دو با بود و نمود را تحلیل کنید | ||
− | [[ | + | [[File:10.JPG|center]] |
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۳
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی)
اصل دوقطبی شدن هستی:
آن بخشی از سپهر شناسایی که بیشتر بر الگوی رمزگذاریِ نمود تمرکز یافته است، عرصه ای هستی شناسانه را پدید می آورد که مینو نامیده میشود. مینو با چرخه های رمزگذاری مکرر و حلقه های ارجاع و نمادهای زبانی پیاپی مشخص میشود. از این رو، ماهیتی استعلایی و سرشتی ذهنی و معقول به خود می گیرد. از سوی دیگر، شبکه ی ارجاع هایی که به «بود» منسوب میشوند (و البته، در نهایت، در درون دایره ی بسته ی نمودها سیر میکنند)، گیتی خوانده میشوند. گیتی برعکسِ مینو، همچون زمینه ای از چیزهای سخت و تجربی و ملموس فهم میشود.
عناصر گیتی عبارتند از نمودهایی که مدعی ارجاع به بود هستند.
محتوای مینو اما، نمودی است که نمود بودن خود را با رمزگذاری افراطی خویش آشکار میسازد.
پدیدارهای گنجیده در گیتی، به دلیل اتصالشان با چیزها و امور ملموس، معمولا زمینی دانسته می شوند و در مقابلشان پدیدارهای رخدادگونه ی مینویی قرار می گیرند که فرارونده فرض میشوند. از این رو، جمِ گیتی ـ مینو، که دو عرصه ی هستی شناختی را از هم تفکیک میکند، با جمِ زمینی ـ فرارونده پیوند میخورد که نشانگر ماهیت پدیدارهاست.
دوبُن گرايی:
- باور به این که هستی به راستی از دو بخش گیتی و مینو تشکیل یافته است. یعنی اشتباه گرفتنِ امری شناختشناسانه با امری هستیشناسانه. این در شرایطی رخ میدهد که تمایز گیتی ـ مینو، که در واقع در درون قلمرو نمود ظهور می کنند، به عرصهی بود منسوب شوند و همچون چیزهایی که به راستی و در آن بیرون متفاوت «هستند»، درک شوند
تله ی افلاطون:
- قلمروی مینو به دلایل اخلاقی، هستی شناسانه، یا زیبایی شناختی بر گیتی برتری و ترجیح دارد.
راهبرد زرتشت:
- گیتی و مینو جفتی درهم تنیده و متصل به یکدیگر هستند. هر دو را باید پذیرفت و تأیید کرد و ارج نهاد، چرا که تمایز این دو در واقع وجود ندارد و جز الگویی از پردازش اطلاعات در نظام شناسنده نیست.
- درک این که مینو و گیتی دو الگوی متمایزِ رمزگذاری چیزها و شناختن هستنده ها هستند، نه دو رده از هستنده ها.
پرسش
- چرا گیتی و مینو تمایل دارند تا همچون مفاهیمی هستی شناختی تصور شوند؟
- چرا یکی از این دو به اندیشه و دیگری به تجربه ی حسی منسوب میشود؟
- ارتباط این دو با زبان چیست؟
تمرین
- شاخه ها و روندهای مربوط به گیتی و مینو را در سپهر تجربی اطرافتان و در زیستجهان پیرامونتان ردیابی کنید و درهم پیوستگی اش را بنگرید.
- ارتباط آن دو با بود و نمود را تحلیل کنید