سامان - آشوب: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(تمرین)
سطر ۱: سطر ۱:
 
'''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)'''
 
'''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)'''
:[[قانون ـ استثنا]]، [[کل ـ جزء][[بودن ـ شدن]]  
+
<br />
 +
[[قانون ـ استثنا]]
 +
<br />
 +
[[کل ـ جزء]
 +
<br />
 +
[[بودن ـ شدن]]  
 +
 
  
 
==='''اصل آشوب'''===  
 
==='''اصل آشوب'''===  
:[[مهروند]] لزوماً از هیچ قاعده و قانونی که برای ذهن ما قابل شناسایی باشد پیروی نمی کند. اما سیر تحول آن به گونهای است که ذهن شناسنده امکانِ استخراج الگوهایی تکراری و بنابراین قاعده هایی رفتاری را از درون نمودها پیدا می کند. این قواعد و الگوهای منظم به کلیت هستی منسوب میشوند و «سامانمندی هستی» پنداشته می شوند، تا پیش فرضهای ضروری برای سازگاری با محیط و مدیریت رفتار من را به دست دهند.  
+
* [[مهروند]] لزوماً از هیچ قاعده و قانونی که برای ذهن ما قابل شناسایی باشد پیروی نمی کند.  
:با وجود این، توجه به این نکته ضرورت دارد که قوانین طبیعی و الگوهای تکراری و بنابراین قاعده پذیریِ جاری در نمودها در واقع توسط ذهن شناسنده آفریده میشوند.  
+
* اما سیر تحول آن به گونه ای است که ذهن شناسنده امکانِ استخراج الگوهایی تکراری و بنابراین قاعده هایی رفتاری را از درون نمودها پیدا می کند.  
:الگوهای تکرارشونده ای که همچون طبیعت و ذات هستی در نظر گرفته می شوند، قانون ها را برمی سازند و تمام شواهدی که با این قاعده ها ناهمخوان باشند، همچون استثنا در نظر گرفته می شوند.
+
* این قواعد و الگوهای منظم به کلیت هستی منسوب میشوند و «'''سامانمندی هستی'''» پنداشته می شوند، تا پیش فرض های ضروری برای [[سازگاری]] با محیط و مدیریت رفتار من را به دست دهند.  
 +
* با وجود این، توجه به این نکته ضرورت دارد که قوانین طبیعی و الگوهای تکراری و بنابراین قاعده پذیریِ جاری در نمودها در واقع توسط ذهن شناسنده آفریده میشوند.  
 +
* الگوهای تکرارشونده ای که همچون طبیعت و ذات هستی در نظر گرفته می شوند، '''قانون''' ها را برمی سازند و تمام شواهدی که با این قاعده ها ناهمخوان باشند، همچون '''استثنا''' در نظر گرفته می شوند.
 +
 
 +
 
  
 
==='''توهم سامانمندی'''===  
 
==='''توهم سامانمندی'''===  
:اعتقاد به این که [[مهروند]] در کلیت خود امری سامانمند و قاعده پذیر است و ذهن ما نیز توانایی درک و صورتبندی این قوانین زیربنایی رفتار هستی را دارد. این توهم با نادیده انگاشتن موارد استثنایی و تمرکز بر تجربه ها و الگوهای تکراری نگهبانی میشود.  
+
* اعتقاد به این که [[مهروند]] در کلیت خود امری سامانمند و قاعده پذیر است و ذهن ما نیز توانایی درک و صورتبندی این قوانین زیربنایی رفتار هستی را دارد.  
 +
* این توهم با نادیده انگاشتن موارد استثنایی و تمرکز بر تجربه ها و الگوهای تکراری نگهبانی میشود.
 +
  
  
سطر ۱۴: سطر ۲۶:
 
:باور افراطی به قانونمندی هستی، به دو گرایش متضاد منتهی میشود.  
 
:باور افراطی به قانونمندی هستی، به دو گرایش متضاد منتهی میشود.  
 
#از سویی، فرضِ این که قواعد و الگوهایی معنادار در همه جا وجود دارد، و بنابراین باید برای هر رخدادی معنایی و جایگاهی تراشید که در تصویری سامانمند و کلی جای بگیرد.  
 
#از سویی، فرضِ این که قواعد و الگوهایی معنادار در همه جا وجود دارد، و بنابراین باید برای هر رخدادی معنایی و جایگاهی تراشید که در تصویری سامانمند و کلی جای بگیرد.  
#از سوی دیگر، این باور میتواند به همسان فرض کردنِ قواعدِ تجربی و آزموده و سنجیده، با قواعد من درآوردی و موضعی و ناپخته منتهی شود. در هر دو حال، نادیده انگاشتنِ زمینه ی آشوبناکِ پیرامون رخدادهای قانونمند، به شکلی از خرافه گرایی و بار کردن معنا یا قاعده هایی اضافی بر هستی منجر میشود.  
+
#از سوی دیگر، این باور میتواند به همسان فرض کردنِ قواعدِ تجربی و آزموده و سنجیده، با قواعد من درآوردی و موضعی و ناپخته منتهی شود.  
 +
: در هر دو حال، نادیده انگاشتنِ زمینه ی آشوبناکِ پیرامون رخدادهای قانونمند، به شکلی از خرافه گرایی و بار کردن معنا یا قاعده هایی اضافی بر هستی منجر میشود.  
 +
 
  
  
 
==='''[[راهبرد]] [[چیستا]]'''===  
 
==='''[[راهبرد]] [[چیستا]]'''===  
:همان ترفند [[بزرگمهر]] است، یعنی اختراع تخته نرد در پاسخ به اختراع شترنج؛ یعنی، پذیرش این که مهروند امری است دورگه که زمینه ای از آشوب های بی قاعده را در کنار شبکه هایی از رخدادهای سامانمند و قاعده پذیر در بر میگیرد. فهم این که نکته که سامان مندی همواره در حاشیه ی امر آشوبناک نمودار می شود و آشوب همواره در قیاس با امر سامانیافته لمس می گردد.  
+
همان ترفند [[بزرگمهر]] است، یعنی اختراع تخته نرد در پاسخ به اختراع شترنج؛ یعنی، پذیرش این که مهروند امری است دورگه که زمینه ای از آشوب های بی قاعده را در کنار شبکه هایی از رخدادهای سامانمند و قاعده پذیر در بر میگیرد. فهم این که نکته که سامان مندی همواره در حاشیه ی امر آشوبناک نمودار می شود و آشوب همواره در قیاس با امر سامانیافته لمس می گردد.  
:مدیریت هستی به کمک بهره گیری از خلاقیت نهفته در آشوب و انضباطِ آمیخته با سامانمندی.
+
:مدیریت هستی به کمک بهره گیری از [[تکرار - خلاقیت|خلاقیت]] نهفته در آشوب و انضباطِ آمیخته با سامانمندی.
  
  
سطر ۲۷: سطر ۴۱:
 
* آیا مغز آدمیان به لحاظ تکاملی امکانی برای فهم و صورتبندی آشوب را دارد؟  
 
* آیا مغز آدمیان به لحاظ تکاملی امکانی برای فهم و صورتبندی آشوب را دارد؟  
 
* آیا میتوان آشوب را اصولا به همین شکل تعریف کرد؟
 
* آیا میتوان آشوب را اصولا به همین شکل تعریف کرد؟
 +
  
 
==='''تمرین'''===
 
==='''تمرین'''===
 
* حجم رخدادهای کاتوره ای و قاعده مندی را که در یک روز با آن برخورد میکنید با هم مقایسه کنید.
 
* حجم رخدادهای کاتوره ای و قاعده مندی را که در یک روز با آن برخورد میکنید با هم مقایسه کنید.
 
[[File:11.JPG|center]]
 
[[File:11.JPG|center]]

نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۴

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)
قانون ـ استثنا
[[کل ـ جزء]
بودن ـ شدن


اصل آشوب

  • مهروند لزوماً از هیچ قاعده و قانونی که برای ذهن ما قابل شناسایی باشد پیروی نمی کند.
  • اما سیر تحول آن به گونه ای است که ذهن شناسنده امکانِ استخراج الگوهایی تکراری و بنابراین قاعده هایی رفتاری را از درون نمودها پیدا می کند.
  • این قواعد و الگوهای منظم به کلیت هستی منسوب میشوند و «سامانمندی هستی» پنداشته می شوند، تا پیش فرض های ضروری برای سازگاری با محیط و مدیریت رفتار من را به دست دهند.
  • با وجود این، توجه به این نکته ضرورت دارد که قوانین طبیعی و الگوهای تکراری و بنابراین قاعده پذیریِ جاری در نمودها در واقع توسط ذهن شناسنده آفریده میشوند.
  • الگوهای تکرارشونده ای که همچون طبیعت و ذات هستی در نظر گرفته می شوند، قانون ها را برمی سازند و تمام شواهدی که با این قاعده ها ناهمخوان باشند، همچون استثنا در نظر گرفته می شوند.


توهم سامانمندی

  • اعتقاد به این که مهروند در کلیت خود امری سامانمند و قاعده پذیر است و ذهن ما نیز توانایی درک و صورتبندی این قوانین زیربنایی رفتار هستی را دارد.
  • این توهم با نادیده انگاشتن موارد استثنایی و تمرکز بر تجربه ها و الگوهای تکراری نگهبانی میشود.


تله ی پیتريامَنت

باور افراطی به قانونمندی هستی، به دو گرایش متضاد منتهی میشود.
  1. از سویی، فرضِ این که قواعد و الگوهایی معنادار در همه جا وجود دارد، و بنابراین باید برای هر رخدادی معنایی و جایگاهی تراشید که در تصویری سامانمند و کلی جای بگیرد.
  2. از سوی دیگر، این باور میتواند به همسان فرض کردنِ قواعدِ تجربی و آزموده و سنجیده، با قواعد من درآوردی و موضعی و ناپخته منتهی شود.
در هر دو حال، نادیده انگاشتنِ زمینه ی آشوبناکِ پیرامون رخدادهای قانونمند، به شکلی از خرافه گرایی و بار کردن معنا یا قاعده هایی اضافی بر هستی منجر میشود.


راهبرد چیستا

همان ترفند بزرگمهر است، یعنی اختراع تخته نرد در پاسخ به اختراع شترنج؛ یعنی، پذیرش این که مهروند امری است دورگه که زمینه ای از آشوب های بی قاعده را در کنار شبکه هایی از رخدادهای سامانمند و قاعده پذیر در بر میگیرد. فهم این که نکته که سامان مندی همواره در حاشیه ی امر آشوبناک نمودار می شود و آشوب همواره در قیاس با امر سامانیافته لمس می گردد.

مدیریت هستی به کمک بهره گیری از خلاقیت نهفته در آشوب و انضباطِ آمیخته با سامانمندی.


پرسش

  • چرا تاریخ علم در واقع تاریخ صورتبندی سامانمندی است و نه سیر رویارویی با آشوب؟
  • آیا دستاوردی علمی میشناسید که آغازگاهش برخورد با استثنایی بر یک قانون و مبارزه جویی با امری آشوبگونه نبوده باشد؟
  • آیا مغز آدمیان به لحاظ تکاملی امکانی برای فهم و صورتبندی آشوب را دارد؟
  • آیا میتوان آشوب را اصولا به همین شکل تعریف کرد؟


تمرین

  • حجم رخدادهای کاتوره ای و قاعده مندی را که در یک روز با آن برخورد میکنید با هم مقایسه کنید.
11.JPG