هستى ( کرانمندی ـ بی‌کرانگی ): تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «'''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)''' درون ـ بيرون، مرز ـ افق، هستی ـ نيستی، رخ...» ایجاد کرد)
 
جز (Asal Amuzegar صفحهٔ کرانمندی ـ بی‌کرانگی را به هستى ( کرانمندی ـ بی‌کرانگی ) منتقل کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۹

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)

درون ـ بيرون، مرز ـ افق، هستی ـ نيستی، رخداد ـ چيز

تعریف کوتاه و فشرده

اصل کرانمندی: هر آنچه شناختنی است و نمود دارد و هم‌چون پدیداری تشخیص داده می‌شود، کرانمند است. یعنی در چارچوبی محسوس و معقول تجربه شده یا اندیشیده می‌شود. در نتیجه، تمام نمودها محدود به دایره‌ی شناسایی هستند و اصولاً در کرانه‌های تعیین‌شده توسط روندِ شناخت مجال بروز می‌یابند. از سوی دیگر، هستیِ بیرونی و راستین، که «بود» است، از این محدودیت‌ها رهاست و به همین دلیل هم در عینِ بی‌کرانه‌گی، به طور مستقیم قابل شناسایی نیست. آنچه نمودها را محدود می‌کند، مرز است که از شکسته شدن تقارن توسط دستگاه شناختی و ایجاد گسست در زمینه‌ي‌ یک‌پارچه‌ی هستی ناشی می‌شود. به این ترتیب،‌ «مرز» فاصله‌ي میان درون و بیرون را رمزگذاری می‌کند و اندرونِ قلمروی محدود و کرانمند را از سپهری بیرونی ــ که افقی بی‌کرانه است ــ جدا می‌سازد. این قلمرو کرانمند همان است که من در پیرامون خویش می‌آفریند تا بتواند در درون آن سازماندهی و سامان دادن به چیزها و رخدادها را به انجام برساند.

توهم بی‌کرانه‌گی: تلاش برای تفسیر شگفتیِ نهفته در هستی، باعث می‌شود تا بی‌کرانگی به نمود نیز منسوب شود. یعنی امکانِ گریز از حد و حصرهای تحمیل‌شده از سوی دستگاه شناسایی، شتابزده و عجولانه به خودِ نمودها چفت و بست شوند. در نتیجه، دستگاه شناختی مرزهای خودآفریده‌اش را با شوقِ لمس افقی فراسوی آن نادیده می‌گیرد و می‌کوشد تا درون را با بیرون درآمیزد. این بدان معناست که ویژگی اصلی «بود» به «نمود» فرا افکنده شود و در نتیجه هر دو قلمرو مخدوش گردند.

تله‌ی اپوش: ادعای دستیابی به بی‌کرانگی و توهمِ یافتنِ آن در نمود، به ناکامی در برخورداریِ‌ درست از هستی منجر می‌شود. من به جای سیراب شدن از هستی و گسترش یافتنِ سنجیده و راستین در آن از مجرای مدیریت نمودها، خود را با خیالِ‌ دستیابی مستقیم به «بود» فریب می‌دهد و در نتیجه، امکان واسطه قرار دادن نمود برای لمس بود را از دست می‌دهد.

راهبرد تيشتر: فهمِ نمودها در قالب سیستم‌هایی که با مرزهایی کرانمندی درونی‌شان را از افقِ بی‌کرانه‌ی بیرون خود ــ یعنی محیط ــ جدا می‌کنند. این به معنای سیراب کردن و گستردنِ زمینِ پدیدارهاست، در آن هنگام که خشکی و تنگی دامنگیرش می‌شود. گشودن کران‌ها،‌ لق کردن محدودیت‌ها،‌ و سست کردن حد و مرزهای حاکم بر نمودها،‌ با قصدِ‌ واگشاییِ‌ فضایی در دل هستی،‌ در عینِ‌ آگاهی از این حقیقت که در نهایت تماماً این تلاش‌ها به گسترش یافتنِ‌ سپهر کرانمندِ نمودها منتهی می‌شود، و نه خروج از دایره‌ی کرانمندی و دسترسی به «بودِ» محض.

تعریف تفصیلی

مراجع

تصویر، فایل صوتی، یا فیلم