زند گلشن راز: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(حکمت مغانه و عرفان صوفیانه)
سطر ۷۷: سطر ۷۷:
 
===[[حکمت مغانه]]  و  [[عرفان صوفیانه]]===
 
===[[حکمت مغانه]]  و  [[عرفان صوفیانه]]===
 
* این پرسش ها در ضمن دو گرانیگاه مفهومی متفاوت هم دارند. برخی شان بر «من» یعنی عناصر انسانی مثل اختیار و عقلانیت و عشق تاکید دارند، و برخی دیگر بر «خداوند» تمرکز یافته اند و درباره ی ماهیت امر قدسی و شیوه ی رویارویی با آن بحث می کنند. اینها را به ترتیب [[حکمت مغانه]] و [[عرفان صوفیانه]] می نامم، که اولی بیشتر بر [[گیتی]] و دومی بیشتر بر [[مینو]] پافشاری دارد و به همین خاطر سوگیری هایی گاه متفاوت را نسبت به این پرسشها نشان می دهد.  
 
* این پرسش ها در ضمن دو گرانیگاه مفهومی متفاوت هم دارند. برخی شان بر «من» یعنی عناصر انسانی مثل اختیار و عقلانیت و عشق تاکید دارند، و برخی دیگر بر «خداوند» تمرکز یافته اند و درباره ی ماهیت امر قدسی و شیوه ی رویارویی با آن بحث می کنند. اینها را به ترتیب [[حکمت مغانه]] و [[عرفان صوفیانه]] می نامم، که اولی بیشتر بر [[گیتی]] و دومی بیشتر بر [[مینو]] پافشاری دارد و به همین خاطر سوگیری هایی گاه متفاوت را نسبت به این پرسشها نشان می دهد.  
 +
<br />
  
 
* هردوی این شاخه ها از ریشه ای مشترک روییده اند که دستگاه فلسفی زرتشتی است و در نوآوری معنایی مهمی ریشه دارند که با پیشنهاد دوقطبی گیتی در برابر مینو گره خورده است.  
 
* هردوی این شاخه ها از ریشه ای مشترک روییده اند که دستگاه فلسفی زرتشتی است و در نوآوری معنایی مهمی ریشه دارند که با پیشنهاد دوقطبی گیتی در برابر مینو گره خورده است.  
پیش از پرداختن به پاسخ های شبستری و شیوه ی برخوردش با این پرسش ها، نیکوست اگر جمعبندی خود از پرسشهای کلیدی در این زمینه را نیز پیشنهاد کنم. در سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی که نگارش این کتاب تازه پایان یافته بود، دوره ای آموزشی تدریس می کردم که عنوانش «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» بود و موضوعش بررسی نقاط همگرایی و واگرایی دو سنت فلسفیِ مغانی و عرفانیِ صوفیانه. برای انجام این کار سی [[جفت متضاد معنایی]] ([[جم]]) بنیادین را فهرست کردم که در هردو سنت مورد توجه و تاکید بود و به طرح پرسش هایی بنیادین منتهی میشد، که پاسخ های همسان یا متفاوت بدان سنت خردورزی فلسفی یا سلوک عرفانی را از هم تفکیک میکرد
+
<br />
 +
 
 +
* پیش از پرداختن به پاسخ های شبستری و شیوه ی برخوردش با این پرسش ها، نیکوست اگر جمعبندی خود از پرسشهای کلیدی در این زمینه را نیز پیشنهاد کنم. در سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی که نگارش این کتاب تازه پایان یافته بود، دوره ای آموزشی تدریس می کردم که عنوانش «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» بود و موضوعش بررسی نقاط همگرایی و واگرایی دو سنت فلسفیِ مغانی و عرفانیِ صوفیانه.  
 +
<br />
 +
 
 +
* برای انجام این کار [[سی جفت متضاد معنایی]] ([[جم]]) بنیادین را فهرست کردم که در هردو سنت مورد توجه و تاکید بود و به طرح پرسش هایی بنیادین منتهی میشد، که پاسخ های همسان یا متفاوت بدان سنت خردورزی فلسفی یا سلوک عرفانی را از هم تفکیک میکرد
  
 
===سی جم کلیدی===
 
===سی جم کلیدی===

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۱

... پرسش های حسینی هروی این بیست و هشت بیت را در بر میگیرد و ۳۷۷ کلمه را شامل می شود. این بیت ها ۳۸ گزاره ی پرسشی دارند که دوازده تای آن طلب معنی از استعاره های عرفانی است. این پرسش ها چند گرانیگاه اصلی دارند و میشود به این ترتیب صورتبندی شان کرد:


اندیشه

  1. تفکر چیست؟
  2. خاستگاه تفکر چیست؟
  3. سرانجام و غایت تفکر کجاست؟
  4. چه نوع اندیشه ای برای سلوک معنوی سودمند است؟
  5. چرا برخی از اشکال تفکر را عبادت و برخی را گناه دانسته اند؟


ارتباط «من» با امر قدسی

  1. «من» چیست؟
  1. سلوک یعنی سفر کردن من در من یعنی چه؟
  1. ماهیت این سفر چیست و چه کسی واقعا در حال پیمودن چنین راهی است؟
  1. انسان کامل کیست؟
  1. چگونه می توان بر وحدت -یعنی یگانگی با هستی- آگاهی یافت؟
  1. آن رازی که عارف جویای دانستن اش است چیست؟
  1. اگر سالک با خداوند همسرشت است، پس چرا مردمان با سوداهای دیگر عمر می گذرانند؟
  1. این دعوی که »من خدا هستم« چقدر اعتبار دارد؟
  1. مفهوم وصل شدن مخلوق به خالق یعنی چه و از چه راهی حاصل می آید؟
  1. چطور ممکن است امر ممکن و واجب با هم یگانه شوند؟
  1. نزدیکی و دوری نسبت به خداوند چه معنایی دارد؟
  1. کدام ساحت است که شناسایی در زمینه اش ممکن می شود؟
  1. مهمترین دریافتِ برآمده از آن چ یست؟
  1. این شناسایی در چه پوشش و لفافی صورتبندی می شود.
  1. پویایی آن ساحت و زمینه ی ادراکی چگونه است؟



ماهیت هستی

  1. چگونه ممکن است جزء (من) از کل (گیتی) برتر و کلانتر باشد؟
  1. با چه روشی میتوان این نکته را دریافت؟
  1. تمایز میان قدیم و حادث و خداوند و جهان کدام است؟
  1. گیتی و مینو چطور از خداوند تفکیک می شوند و مرزبندی میان اینها چگونه است؟
  1. اگر گیتی و مینو دو قلمرو واقعا متمایز باشند، چطور ممکن است هستی یکپارچه ای را تشکیل دهند و ادغام انسان و خداوند را ممکن سازند؟
  1. اگر عالم وجود قائم به ذات نداشته باشد، کل گفتمان ها مهمل و بیاعتبار است. چطور میتوان از این بنبست خروج کرد؟



زَند کردن حقیقت

  1. این استعاره های اندام واری که صوفیان به کار می گیرند چه معنایی دارد: چشم، لب، زلف، خط، خال؟
  2. این استعاره های مربوط به بزم نزد صوفیان به کدام معناست: شراب، شمع، شاهد، خرابات، بت، زنار؟
  3. گفتار رازآلود چه ماهیتی دارد و آیا می تواند حقیقت را در خود منعکس کند؟===


با دسته بندی پرسش های هروی روشن می شود که او به شکلی منظم در چهار حوزه ی درهم پیوسته طرح مسئله کرده است. این حوزه ها عبارتند از شناخت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی و زندآگاهی که این آخری را در سنت فلسفی معاصر با نام هرمنوتیک میشناسند، اما در ایران قدمتش دو هزار سال پیشتر از تمدن اروپایی است و با زند کردن اوستا آغاز شده و در تفسیر قرآن و تورات و انجیل تداوم یافته است. این پرسشها نشان میدهند که هروی ذهنی منظم و روشن داشته و تقریبا همه ی پرسش های مهم مطرح در روزگار خود را به خوبی و فشردگی صورتبندی کرده است. این پرسش ها اگر بخواهیم در ریزبینانه ترین حالت بنگریم، حدود چهل پرسش را شامل میشود و اگر به شکلی که پیشنهاد کردم دسته بندیشان کنیم، بیست و هشت پرسش را در چهار حوزه در بر میگیرد:

  1. پنج پرسش شناخت شناسانه
  2. چهارده پرسش انسان شناسانه
  3. شش پرسش هستی شناسانه
  4. سه پرسش زندآگاهانه



حکمت مغانه و عرفان صوفیانه

  • این پرسش ها در ضمن دو گرانیگاه مفهومی متفاوت هم دارند. برخی شان بر «من» یعنی عناصر انسانی مثل اختیار و عقلانیت و عشق تاکید دارند، و برخی دیگر بر «خداوند» تمرکز یافته اند و درباره ی ماهیت امر قدسی و شیوه ی رویارویی با آن بحث می کنند. اینها را به ترتیب حکمت مغانه و عرفان صوفیانه می نامم، که اولی بیشتر بر گیتی و دومی بیشتر بر مینو پافشاری دارد و به همین خاطر سوگیری هایی گاه متفاوت را نسبت به این پرسشها نشان می دهد.


  • هردوی این شاخه ها از ریشه ای مشترک روییده اند که دستگاه فلسفی زرتشتی است و در نوآوری معنایی مهمی ریشه دارند که با پیشنهاد دوقطبی گیتی در برابر مینو گره خورده است.


  • پیش از پرداختن به پاسخ های شبستری و شیوه ی برخوردش با این پرسش ها، نیکوست اگر جمعبندی خود از پرسشهای کلیدی در این زمینه را نیز پیشنهاد کنم. در سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی که نگارش این کتاب تازه پایان یافته بود، دوره ای آموزشی تدریس می کردم که عنوانش «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» بود و موضوعش بررسی نقاط همگرایی و واگرایی دو سنت فلسفیِ مغانی و عرفانیِ صوفیانه.


  • برای انجام این کار سی جفت متضاد معنایی (جم) بنیادین را فهرست کردم که در هردو سنت مورد توجه و تاکید بود و به طرح پرسش هایی بنیادین منتهی میشد، که پاسخ های همسان یا متفاوت بدان سنت خردورزی فلسفی یا سلوک عرفانی را از هم تفکیک میکرد

سی جم کلیدی

این سی جم و پرسش کلیدی برآمده از آن را می توان چنین صورتبندی کرد:

نخست: ۹ تا جم و پرسش هستی شناسانه:

  1. وجود/ عدم: چرا هستی چنین پویا و گذرا و شکننده است؟ آیا نیستی هم در تقارن و رقابت با آن، هست؟
  2. گیتی/ مینو: آیا ساحت اندیشه و روح از قلمرو جسم و تن جداست؟ ارتباط میان عالم محسوس با معقول، ملک با ملکوت و ماده با معنا چگونه است؟
  3. وحدت/ کثرت: هستی امری یکپارچه است یا چندپاره و واگرا و نامنسجم؟
  4. جزء/ کل: اجزای چندگانه ی خُرد چگونه با هم ترکیب میشوند و کلیت های یکپارچه ی کلان را ایجاد می کنند؟
  5. زمان کرانمند/ زمان بیکرانه: زمان حالِ نقطه ایست یا پیوستار خطیِ گذشته-آینده؟ اکنون چه ارتباطی با ازل-ابد برقرار میکند؟
  6. فراز/ پست: آیا وجود سلسله مراتبی کیفی دارد؟ مراتب والا یا فروپایه ی این لایه بندی چه ماهیتی دارد و چرا چنین است؟
  7. مقدس/ نامقدس: چیستی و ماهیت و جوهر امر قدسی و دلیل مرزبندی اش با امور نامقدس؟
  8. روشنایی/ تاریکی: آیا نور و ظلمت را می توان استعاره ای یا جوهری برای هستی و نیستی دانست؟
  9. زیبا/ زشت: چه ارتباطی میان امر قدسی و امر زیبا وجود دارد؟ پیوند میان مهر و زیبایی چیست؟


دوم: ۹ تا جم و پرسش انسان شناسانه:

  1. انسان/ جهان: چیستی و کیستی انسان و جایگاهش در نظام هستی؟ عالم اکبر و اصغر چه تناسبی با هم دارند؟
  2. جبر/ اختیار: کردارهای انسانی بر اساس اراده ی آزاد انتخاب میشود ، یا توسط نیرویی برتر تعیین میگردد؟
  3. بقا/ فنا: مرگ و زندگی چه جوهری دارند؟ انسان و امر قدسی چطور با جاودانگی یا زوال پیوند برقرار می کنند؟
  4. لذت/ رنج: استیلای امر قدسی، نظام اخلاقی، سیر و سلوک و اندرکنش با خداوند بیشتر با لذت پیوند خورده یا رنج؟ حال قبض و بسط چطور از آن برمآید؟
  5. من/ نهاد: شخص و ساخت های اجتماعی چطور به هم چفت و بست میشوند؟ دوقطبی هایی مثل من-ما و شخص-خلق و خلوت-جلوت چگونه از این بستر زاییده می شوند؟
  6. زنانه/ مردانه: جوهر جنسیت چیست؟ در چه دامنه ای دوقطبی زنانه و مردانه اعتبار دارد؟
  7. جنگیدن/ زادن: راهبردهای حرکت از وضعیت موجود به مطلوب چطور با دو مسیر ستیزه جویی و پرورندگی پیوند می خورد؟ آیا جنگیدن مردانه و زاییدن زنانه است؟
  8. مغ/ صوفی: سلوک به سمت امرقدسی/ حقیقت/ وضعیت مطلوب چگونه در قالب انگاره های فردی تبلور پیدا می کند؟ آیا میتوان برای مسیرهای عقلانی و شهودی دستیابی به کمال صورت هایی آرمانی در بافت مغ و صوفی تعریف کرد؟
  9. وصل/ فصل: ارتباط انسان و خداوند به چه شکلی است؟ به کدام یک بیشتر شبه است: پیوند دو دوست، دو جنگاور، یا ارباب و بنده؟ نزدیکی به امر قدسی و تقرب به خداوند چگونه ممکن است و چه معنایی دارد؟

سوم: ۶ تا جم و پرسش اخلاقی:

  1. خیر/ شر: مرزبندی میان نیک و بد چگونه ممکن میشود و اخق چطور بر مبنای آن استوار میگردد؟
  2. موجود/ مطلوب: وضعیت تحقق یافته و آنچه آماج قصد قرار میگیرد چطور از هم جدا میشوند؟ فرایند انتقال از اولی به دومی چطور در پرتو مفاهیمی مثل خواست و همت و طلب ممکن میشود؟
  3. خدا/ شیطان: قلمرو مینویی یکپارچه است یا دوپاره؟ آیا خیر و شر گرانیگاه هایی غایی در قلمرو معنا و ذهن دارند یا نه؟
  4. قدرت/ سستی: اعمال زور برای دگرگون کردن هستی با قدرت چه پیوندی برقرار میکند؟ در انسان و خداوند این عامل چگونه نمود می یابد؟ صفات جمالیه و جلالیه چطور از آن برمی خیزد؟
  5. مهر/ کین: خاستگاه و ماهیت مهر چیست و چرا نیرویی مقابلش مثل کین در کار است؟ آیا نیرویی فراگیر در هستی است، یا تنها عاطفه ای و هیجانی زودگذر؟ ماهیت عشق الهی چیست؟
  6. کمال/ پستی: نقص و کاستی در نظام کائنات و انسان چطور توجیه می شود؟ روند دگردیسی آن به سوی کمال چگونه ممکن میگردد و چه مسیرهایی دارد؟


چهارم: ۶ تا جم و پرسش شناخت شناسانه:

  1. حضور/ غیاب: دوقطبی هستی/ نیستی در پیوند با »من« چطور به حضور و غیاب میانجامد؟ وصال و فراق چگونه در این زمینه تعریف می شود؟
  2. عقلانیت/ شهود: راه دریافت حقیقت یگانه است یا دوپاره؟ مسیر عقالنی یا شهودی فهم چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟ مسیر اشراق و تعقل سازگارند یا با هم تضاد دارند؟
  3. زبان/ رمز: معنا چگونه در زبان صورتبندی می شود؟ ماهیت هستی شناسانه و شناخت شناسانه ی زبان چیست؟
  4. فاش/ راز: آیا معنا لایه بندی و پیش و پشت دارد؟ چطور میشود از سطح معنا به ژرفای آن نفوذ کرد؟ زند کردن و تفسیر چه قواعدی دارد و در چه دامنه ای مجاز است؟
  5. راست/ دروغ: در نقطه ی تماس هستی و شناخت، وجود/ عدم و زبان/ رمز چطور با هم ترکیب میشوند؟ گفتار راست و دروغ در این میانه چگونه زاده میشود؟ پیوند آن با حق/ باطل چیست؟
  6. شک/ یقین: آیا می توان به حقیقتی قطعی دست یافت؟ چطور می توان در برابر حقایق مشکوک قاطعانه رفتار کرد؟ دوقطبی تعصب/ رواداری چگونه در این میان تعریف می شوند؟