مِهْرَوَند- پديده: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۳۰ ویرایش میانی توسط ۳ کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
  
===[[چیزـ رخداد]] ؛  [[بود ـ نمود]] ؛  [[هستی ـ نیستی]] ؛  [[حضور ـ غیاب]] ؛  [[زمان ـ مکان]]===
+
===کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):===
 +
* [[چیز -رخداد]]  
 +
* [[بود- نمود]]  
 +
* [[هستی - نیستی]]  
 +
* [[حضور ـ غیاب]]  
 +
* [[زمان- مکان]]
 +
<br />
 +
<br />
  
===[[اصل شکست پديده]]: ===
+
===اصل [[شكست پدیده]]: ===
[[مهروند]] (مِه: بزرگ + روند) انعکاس [[هستی]] بر د[[ستگاه شناسایی]] [[من]] است، و به آن سویه ی متحرک و پویایی از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ردیابى است .
+
* [[مهروند]] (مِه: بزرگ + روند) انعکاس [[هستی]] بر [[دستگاه شناسنده|دستگاه شناسایی]] [[من]] است، و به آن سویه ی متحرک و [[ایستایی ـ پویایی|پویایی]] از هستی تأکید دارد که با ابزارهاى شناختى ما قابل ردیابى است .  
«[[من]]» سیستمى است که با [[حد و مرز]]ى از محیط پیرامون خویش جدا شده است و پویایى دو سوى این مرز را در ارتباط با هم درک مى کند و مى فهمد. کلیت این پویایى [[مهروند]] نام دارد.  
+
* «[[من]]» [[سیستمى]] است که با [[حد و مرز]]ى از محیط پیرامون خویش جدا شده است و [[پویایى]] دو سوى این مرز را در ارتباط با هم درک مى کند و مى فهمد.  
 +
* کلیت این [[پویایى]] [[مهروند]] نام دارد.  
 +
<br />
  
عنوانِ [[مهروند]] از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند. مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت [[هستی]]، برای اشاره به کلیت [[هستی]] به کار گرفته میشود.  
+
* عنوانِ [[مهروند]] از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود [[هستی]] بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند.  
بازنمایى الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود. بنیادی ترین گام در [[شکست تقارن]] مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و متقارن و فاقد تمایز هستند. روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک پديده خوانده مىشوند.  
+
* مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت [[هستی]]، برای اشاره به کلیت [[هستی]] به کار گرفته میشود.
 +
* [[بازنمایى]] الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود.  
 +
* بنیادی ترین گام در [[شکست تقارن]] مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و [[متقارن]] و فاقد تمایز هستند.  
 +
* روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک '''پدیده''' خوانده مىشوند.  
 +
<br />
 +
<br />
  
[[پدیده]]، [[چیز]] یا [[رخداد]]ی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود. به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .  
+
===پدیده===
 +
* '''پدیده'''، [[چیز]] یا [[رخداد]]ی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود.  
 +
* به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .
 +
<br />
  
 
==='''ذات انگاری''':===  
 
==='''ذات انگاری''':===  
باور به این که پدیده ها داراى [[واقعیت]] خارجى هستند و مستقل از فرآیند [[بازنمایی]] وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.
+
* باور به این که پدیده ها داراى [[واقعیت]] خارجى هستند و مستقل از فرآیند [[بازنمایی]] وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.
 +
<br />
  
==='''تله ی افلاطون''':===
 
پدیده ها به شکلى مستقل از [[من]] ــ و حتى واقعى تر از [[بازنمایی]] ذهنیِ من ــ وجود دارند. برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش [[هستى شناختى]] دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.
 
  
===[[راهبرد زرتشت]]:=== توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده و پدیدارها محصول ساده شدن این رخدادها و رمزگذارى شان در ذهن من هستند. تفکیک کردنِ دو لایه ی بود از نمود و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.
+
===[[تله]] ی [[افلاطون]]===  
 +
* پدیده ها به شکلى مستقل از [[من]] ــ و حتى واقعى تر از [[بازنمایی]] ذهنیِ من ــ وجود دارند.
 +
* برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش [[هستى شناختى]] دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.  
 +
<br />
  
==='''پرسش'''===
+
===[[راهبرد]] [[زرتشت]]===
یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟
+
* توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده است
چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوهگر میشود؟
+
* پدیدارها محصول ساده شدن این [[رخدادها]] و رمزگذارى شان در ذهن من هستند.
ارتباط پدیده و مهروند چیست؟
+
* تفکیک کردنِ دو لایه ی '''[[بود- نمود|بود]]''' از '''[[بود- نمود|نمود]]''' و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.
آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟
+
<br />
ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟
+
  
==='''تمرین'''===
+
===پرسش===
مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟  
+
* یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟
چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟  
+
* چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوه گر میشود؟
آیا مىتوان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟
+
* ارتباط پدیده و مهروند چیست؟
 +
* آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟
 +
* ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟
 +
 +
 
 +
===تمرین===
 +
* مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟  
 +
* چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟  
 +
* آیا مى توان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟
 +
[[File:1.JPG|center]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۵۴

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):



اصل شكست پدیده:


  • عنوانِ مهروند از سوی دیگر به ناتمام بودن این شناخت و گشوده بودنِ نامحدود هستی بر نظام شناخت انسانی نیز دلالت میکند.
  • مهروند برچسبی است که در عینِ آگاهی به ناممکن بودن فهم کلیت هستی، برای اشاره به کلیت هستی به کار گرفته میشود.
  • بازنمایى الگویى از مرزبندى مهروند است که به زایش پدیده ها منتهى مى شود.
  • بنیادی ترین گام در شکست تقارن مرزبندی است، که یعنی تمایز قایل شدن در میان پیوستارهایی که ذاتاً یکپارچه و متقارن و فاقد تمایز هستند.
  • روند بازنمایى، با مرزبندی حوزه هایى از مهروند، عرصه هایى تکرارپذیر، قاعده مند ،چارچوب پذیر و بنابراین آشنا و شناختنى را ایجاد مى کند که هر کدامشان یک پدیده خوانده مىشوند.



پدیده

  • پدیده، چیز یا رخدادی محدود، تکراری، آشنا و برچسب خورده است که همچون کلیتى یکپارچه فهمیده مى شود.
  • به این ترتیب، زمینه ی یکپارچه و ناشناختنیِ مهروند به مجموعه ای از پدیده های جدا جدا و شناختنی شکسته میشود .


ذات انگاری:

  • باور به این که پدیده ها داراى واقعیت خارجى هستند و مستقل از فرآیند بازنمایی وبنابراین جدای از مرزبندی های قراردادى ما وجود دارند.



تله ی افلاطون

  • پدیده ها به شکلى مستقل از من ــ و حتى واقعى تر از بازنمایی ذهنیِ من ــ وجود دارند.
  • برچسب هایى که در نظام هاى نمادین براى نشانه گذارى پدیدارها و بازنمایى ها به کار گرفته مى شوند ،ارزش هستى شناختى دارند و هستنده هایی مستقل محسوب مى شوند.


راهبرد زرتشت

  • توجه به این نکته که مهروند از روندها (و نه پدیده ها) انباشته شده است
  • پدیدارها محصول ساده شدن این رخدادها و رمزگذارى شان در ذهن من هستند.
  • تفکیک کردنِ دو لایه ی بود از نمود و در نیامیختن پایگاه هستی شناسانه ی این دو.


پرسش

  • یک پدیده دقیقاً یعنی چه؟
  • چطور یک پدیده برای ما همچون یک هستنده جلوه گر میشود؟
  • ارتباط پدیده و مهروند چیست؟
  • آیا میتوان واقعیت پدیده را همپایه ی مهروند دانست؟
  • ارتباط زبان با ظهور پدیده ها چیست؟


تمرین

  • مثالى از یک پدیده بزنید. این پدیده در واقع چیست؟
  • چه رخدادها و چیزهایى پشتیبان این پدیده است؟ چرا شما این مجموعه از رخدادها را در قالب پدیدهاى یکتا درک مى کنید؟
  • آیا مى توان آن را در قالب پدیدارى دیگر ــ یا شبکه اى از پدیدارهاى دیگر ــ فهمید؟
1.JPG