ساختار امر قدسی در یسنه: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «یکی از مهم‌ترین و کهن‌ترین بخش‌های اوستا، بخشی است که یسنه نامیده می‌شود و...» ایجاد کرد)
 
 
(۴ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
یکی از مهم‌ترین و کهن‌ترین بخش‌های اوستا، بخشی است که یسنه نامیده می‌شود و «نیایش» معنا می‌دهد. در نخستین بخش از یسنه‌، فهرستی به نسبت دقیق از امور مقدس در آیین زرتشتی آورده شده که هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا آغازگاه خوبی برای بحث ما محسوب می‌شود. این بخش، یعنی هات نخستِ یسنه‌، جمله‌بندی‌هایی تکراری و یکنواخت دارد. هر بند با عبارتِ nivaêdhayemi hañkârayemi (نوید می‌دهم، می‌ستایم ... را)آغاز می‌شود. و معمولاً چند گزاره‌ی مشابه را در بر می‌گیرد.
+
[درباره‌ی طبقه‌بندی امور قدسی در اوستا] با قالبی تکرارشونده و منظم روبرو هستیم. آنچه که در هات نخست یسنه‌ می‌بینیم،‌ در سراسر یسنه‌ با همین الگو و قاعده بارها و بارها تکرار می‌شود [...] اما در بیشتر موارد با شکلی نامنظم‌تر و درهم‌ریخته از این فهرست [امور قدسی] سر و کار داریم که انگار برای یادآوری عناصر نیک و مقدس در مراسمی متفاوت کنار هم چیده شده‌اند. اما حتا در آشفته‌ترین سیاهه‌های ارائه شده در یسنه‌، همچنان هسته‌ی مرکزی تقسیم‌بندی هفت‌گانه‌ی اهورامزدا، امشاسپندان و قالب پنج‌گانه‌ی روز-جامعه دیده می‌شود، و الگوهای فرعی دیگر [...] هم کمابیش حضور دارند و قابل تشخیص هستند.  
  
در هات نخست، امور قدسی در سه صورتبندیِ متفاوت مورد اشاره واقع شده‌اند. یعنی نخست اهورامزدا و امشاسپندان ستوده‌ شده‌اند،‌ بعد به سی و سه نیروی مقدس اشاره شده، و در پایان فهرستی به نسبت نامنظم از ایزدان کهن ایرانی را آورده‌اند. این سه گام از اشاره به موجودات مقدس اگر با دقت مورد بررسی قرار گیرند، منطق درونی تعریف امر قدسی در ایران باستان، و دوران‌ها و سطوح متفاوت بازتعریف آن را به دست می‌دهند.
 
  
 +
البته در مورد این فهرستِ امور قدسی برداشت‌‌های دیگری هم وجود دارند. مثلاً کلنز معتقد است که در هات ۳۷ که از قدیمی‌‌ترین بخش‌‌های اوستای نو است، همان سه طبقه‌ی کهن هندوایرانی باقی مانده است. یعنی اشه، ‌بهمن، شهریور، دئنا، و خرد به آسمان مربوط می‌شوند. زمیاد، ایژا، یوشتی، فرشتی، اشی، ایش، آرمئیتی، آزوتی، فرستی، پرندی، و آب به زمین تعلق دارند و بین این دو عناصر مقدس دیگری مانند روان گاو، مردم مزداپرست و جانوران اهلی و بی‌آزار قرار گرفته‌اند.<ref>کلنز، ۱۳۸۶.</ref>
  
<small>وکیلی، شروین. ''اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی''. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۳۱)</small>
+
 
 +
در هر حال، اشاره‌ی یسنه‌ به عدد سی و سه، در ادبیات دینی پسازرتشتی بی‌نظیر است و نشانگر آن است که تا دیرزمانی پس از رواج دین زرتشت، همچنان بقایای آیین هندوایرانی کهن در ایران‌زمین رواج داشته است. چنان‌که تا اینجای کار مرور کردیم، ‌بخش نخست از سیاهه‌ی امور قدسی در یسنه‌ اهورامزدا و شش امشاسپند و سه نمود هستی‌شناختی خداوند را در بر می‌گرفت، که روی‌هم‌رفته ده عنصر مقدس را بر می‌ساخت.
 +
 
 +
 
 +
دومین بخش سی و سه موجود را در قالبی هفت پله‌ای نمایش می‌داد. در این بخش دوم،‌ آمیختگی سه سنت دینی متفاوت دیده می‌شود. نخست، سنت کهن هندوایرانی که در عدد سی و سه و نام‌‌های ایزدانی باستانی (مهر، آبان، اپام نپات و ...)‌ نمود یافته است. دیگری سنت زرتشتی که به اهمیت عدد [[تقدس عدد پنج و هفت در دستگاه فکری ایرانیان|پنج]] و جایگاه مرکزی آن باور داشت و به تقسیم‌بندی روز و جامعه و ایزدانِ نگهبانش به پنج بخش انجامید و مبنایش بیشتر کالبدشناسانه و پزشکانه بود و عدد پنج را بر اساس ریخت‌شناسی تن انسان تقدیس می‌کرد. به گمان من همین دستگاه نظری پس از چند قرن در سپهر هندی نیز وام‌گیری شده و دو خوشه‌ی پنج‌تایی از ایزدانی را برساخته که نیروهای انتزاعی نفس انسانی را بازنمایی می‌کنند. این‌ها چنان‌که دیدیم امروز در میان سی و سه ایزد مهم هندو گنجانده می‌شوند، اما در منابع کهن‌تر پیش از دوران هخامنشی –و حتا به روایتی تا پیش از عصر مسیحی- ردپایشان را نمی‌توان یافت. یعنی فهرست منظم رودراها با دو پنج‌گان که سرشت انتزاعی انسان را صورتبندی می‌کند، به نظرم دیرآیندتر از بقیه‌ است و زیر تأثیر کیش زرتشت در بافت سی و سه خدای قدیمی گنجانده شده است.
 +
 
 +
 
 +
سوم، سنت مهرپرستانه که عدد [[تقدس عدد پنج و هفت در دستگاه فکری ایرانیان|هفت]] را در بستری اخترشناسانه مهم می‌دانست و بنابراین دو بخش مربوط به ماه و سال را به فهرست یاد شده افزود. بی‌اغراق می‌توان گفت که بندهای سوم تا دهم از یسنه‌ی نخست،‌ گرانیگاهی است که سه سنت متفاوت از پیکر بندی امور قدسی در آن با هم در می‌آمیزند و به شکل چارچوبی منظم و سازمان یافته دگردیسی می‌یابند و این همان چارچوبی است که در نهایت بافت دین ایرانی را از سایر تمدن‌‌های همسایه‌اش جدا می‌کند. ویژگی‌های اصلی این بافت را به لحاظ روش‌شناختی می‌توان چنین برشمرد: اهمیت مرکزی مفهوم زمان،‌ تمایل به درآمیختن سنن و رتبه‌بندی‌های عددیِ متفاوت در قالب یک مجموعه‌ي منسجم و بزرگ‌تر که همه‌چیز را شامل شود، و میل به انتزاعی ساختنِ‌ ایزدان باستانی که در ایزدکده‌ی کهن هندوایرانی نمودهایی ملموس و طبیعی داشتند.
 +
 
 +
 
 +
<references />
 +
 
 +
 
 +
== منابع ==
 +
* کلنز، ژان، مقالاتی در مورد زرتشت، ترجمه‌ی احمدرضا قائم‌مقامی، انتشارات فرزان، ۱۳۸۶.
 +
 
 +
 
 +
<small>وکیلی، شروین. ''اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی''. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۴۹-۴۸)</small>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۴۳

[درباره‌ی طبقه‌بندی امور قدسی در اوستا] با قالبی تکرارشونده و منظم روبرو هستیم. آنچه که در هات نخست یسنه‌ می‌بینیم،‌ در سراسر یسنه‌ با همین الگو و قاعده بارها و بارها تکرار می‌شود [...] اما در بیشتر موارد با شکلی نامنظم‌تر و درهم‌ریخته از این فهرست [امور قدسی] سر و کار داریم که انگار برای یادآوری عناصر نیک و مقدس در مراسمی متفاوت کنار هم چیده شده‌اند. اما حتا در آشفته‌ترین سیاهه‌های ارائه شده در یسنه‌، همچنان هسته‌ی مرکزی تقسیم‌بندی هفت‌گانه‌ی اهورامزدا، امشاسپندان و قالب پنج‌گانه‌ی روز-جامعه دیده می‌شود، و الگوهای فرعی دیگر [...] هم کمابیش حضور دارند و قابل تشخیص هستند.


البته در مورد این فهرستِ امور قدسی برداشت‌‌های دیگری هم وجود دارند. مثلاً کلنز معتقد است که در هات ۳۷ که از قدیمی‌‌ترین بخش‌‌های اوستای نو است، همان سه طبقه‌ی کهن هندوایرانی باقی مانده است. یعنی اشه، ‌بهمن، شهریور، دئنا، و خرد به آسمان مربوط می‌شوند. زمیاد، ایژا، یوشتی، فرشتی، اشی، ایش، آرمئیتی، آزوتی، فرستی، پرندی، و آب به زمین تعلق دارند و بین این دو عناصر مقدس دیگری مانند روان گاو، مردم مزداپرست و جانوران اهلی و بی‌آزار قرار گرفته‌اند.[۱]


در هر حال، اشاره‌ی یسنه‌ به عدد سی و سه، در ادبیات دینی پسازرتشتی بی‌نظیر است و نشانگر آن است که تا دیرزمانی پس از رواج دین زرتشت، همچنان بقایای آیین هندوایرانی کهن در ایران‌زمین رواج داشته است. چنان‌که تا اینجای کار مرور کردیم، ‌بخش نخست از سیاهه‌ی امور قدسی در یسنه‌ اهورامزدا و شش امشاسپند و سه نمود هستی‌شناختی خداوند را در بر می‌گرفت، که روی‌هم‌رفته ده عنصر مقدس را بر می‌ساخت.


دومین بخش سی و سه موجود را در قالبی هفت پله‌ای نمایش می‌داد. در این بخش دوم،‌ آمیختگی سه سنت دینی متفاوت دیده می‌شود. نخست، سنت کهن هندوایرانی که در عدد سی و سه و نام‌‌های ایزدانی باستانی (مهر، آبان، اپام نپات و ...)‌ نمود یافته است. دیگری سنت زرتشتی که به اهمیت عدد پنج و جایگاه مرکزی آن باور داشت و به تقسیم‌بندی روز و جامعه و ایزدانِ نگهبانش به پنج بخش انجامید و مبنایش بیشتر کالبدشناسانه و پزشکانه بود و عدد پنج را بر اساس ریخت‌شناسی تن انسان تقدیس می‌کرد. به گمان من همین دستگاه نظری پس از چند قرن در سپهر هندی نیز وام‌گیری شده و دو خوشه‌ی پنج‌تایی از ایزدانی را برساخته که نیروهای انتزاعی نفس انسانی را بازنمایی می‌کنند. این‌ها چنان‌که دیدیم امروز در میان سی و سه ایزد مهم هندو گنجانده می‌شوند، اما در منابع کهن‌تر پیش از دوران هخامنشی –و حتا به روایتی تا پیش از عصر مسیحی- ردپایشان را نمی‌توان یافت. یعنی فهرست منظم رودراها با دو پنج‌گان که سرشت انتزاعی انسان را صورتبندی می‌کند، به نظرم دیرآیندتر از بقیه‌ است و زیر تأثیر کیش زرتشت در بافت سی و سه خدای قدیمی گنجانده شده است.


سوم، سنت مهرپرستانه که عدد هفت را در بستری اخترشناسانه مهم می‌دانست و بنابراین دو بخش مربوط به ماه و سال را به فهرست یاد شده افزود. بی‌اغراق می‌توان گفت که بندهای سوم تا دهم از یسنه‌ی نخست،‌ گرانیگاهی است که سه سنت متفاوت از پیکر بندی امور قدسی در آن با هم در می‌آمیزند و به شکل چارچوبی منظم و سازمان یافته دگردیسی می‌یابند و این همان چارچوبی است که در نهایت بافت دین ایرانی را از سایر تمدن‌‌های همسایه‌اش جدا می‌کند. ویژگی‌های اصلی این بافت را به لحاظ روش‌شناختی می‌توان چنین برشمرد: اهمیت مرکزی مفهوم زمان،‌ تمایل به درآمیختن سنن و رتبه‌بندی‌های عددیِ متفاوت در قالب یک مجموعه‌ي منسجم و بزرگ‌تر که همه‌چیز را شامل شود، و میل به انتزاعی ساختنِ‌ ایزدان باستانی که در ایزدکده‌ی کهن هندوایرانی نمودهایی ملموس و طبیعی داشتند.


  1. کلنز، ۱۳۸۶.


منابع

  • کلنز، ژان، مقالاتی در مورد زرتشت، ترجمه‌ی احمدرضا قائم‌مقامی، انتشارات فرزان، ۱۳۸۶.


وکیلی، شروین. اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۴۹-۴۸)