شگفتی-خوگیری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
من سیستمی است که در زمینه ای بسیار پهناور، گسترده و بغرنج از چیزها و رخدادهای اطراف خود محاصره شده است. من برای ادراک این زمینه ی پیچیده و فراگیر، دریچه ای کوچک و محدود را در اختیار دارد. من ناگزیر است تا با لمس نمودن و مشاهده کردن و ادراک چیزها و رخدادها، گام به گام از پیچیدگیِ این زمینه ی پیرامونی بکاهد و با رده بندی و رمزگذاری کردن و برچسب نهادن به چیزها و رخدادهایی که مشابه و تکراری تلقی میشوند، امکان ساماندهی به تجربیات و مشاهدات خود را پدید آورد. به این ترتیب، [[انتظار]]، یعنی پیشبینی سازمان یافته از کنشی که رو به سوی آینده دارد، ممکن میگردد. | من سیستمی است که در زمینه ای بسیار پهناور، گسترده و بغرنج از چیزها و رخدادهای اطراف خود محاصره شده است. من برای ادراک این زمینه ی پیچیده و فراگیر، دریچه ای کوچک و محدود را در اختیار دارد. من ناگزیر است تا با لمس نمودن و مشاهده کردن و ادراک چیزها و رخدادها، گام به گام از پیچیدگیِ این زمینه ی پیرامونی بکاهد و با رده بندی و رمزگذاری کردن و برچسب نهادن به چیزها و رخدادهایی که مشابه و تکراری تلقی میشوند، امکان ساماندهی به تجربیات و مشاهدات خود را پدید آورد. به این ترتیب، [[انتظار]]، یعنی پیشبینی سازمان یافته از کنشی که رو به سوی آینده دارد، ممکن میگردد. | ||
<br /> | <br /> | ||
+ | |||
'''شگفتی زدایی با زبان''' | '''شگفتی زدایی با زبان''' | ||
<br /> | <br /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۸
هر نظام انضباطی، برای غلبه بر این آشوب و سردرگمیِ ناشی از آن، ناگزیر است تا چیزها و رخدادها را به اموری تفکیک شده، تجزیه پذیر، تکراری و آشنا تبدیل کند و این، همان کاری است که زبان بر عهده میگیرد و به عنوان یک نظام انضباطی آن را به انجام می رساند.
زبان، به مثابهی نظامی انضباطی، ذاتاً محافظه کار است؛ یعنی، میکوشد تا بر رابطه ی پیشینی و اولیه ی میان من و محیط ـ که مبتنی بر شگفتی است ـ غلبه کند.
در حالت پایه، هنگامیکه من با محیطِ پیرامون خود روبه رو میشود، در میان شگفتی و ناآشناییِ چیزها و رخدادها غرقه میگردد. به این ترتیب، آنچه تجربه ی پایه ی من در رویارویی با هستی را تشکیل میدهد شگفتی است، و صورتبندی اولیه ی این شگفتی، تنها، در قالب طرح پرسش می گنجد.
من سیستمی است که در زمینه ای بسیار پهناور، گسترده و بغرنج از چیزها و رخدادهای اطراف خود محاصره شده است. من برای ادراک این زمینه ی پیچیده و فراگیر، دریچه ای کوچک و محدود را در اختیار دارد. من ناگزیر است تا با لمس نمودن و مشاهده کردن و ادراک چیزها و رخدادها، گام به گام از پیچیدگیِ این زمینه ی پیرامونی بکاهد و با رده بندی و رمزگذاری کردن و برچسب نهادن به چیزها و رخدادهایی که مشابه و تکراری تلقی میشوند، امکان ساماندهی به تجربیات و مشاهدات خود را پدید آورد. به این ترتیب، انتظار، یعنی پیشبینی سازمان یافته از کنشی که رو به سوی آینده دارد، ممکن میگردد.
شگفتی زدایی با زبان
زبان نظامی است که این انتقال از وضعیت شگفت نخستین را به وضعیت شگفتی زداییِ بعدی ممکن می سازد. زبان، با تفکیک چیزها و رخدادها و با برچسب زدن به آنها، اموری تکراری را از دل پدیدارهایی منحصر به فرد و شگفت، استخراج میکند. به این ترتیب، وضعیت پایه ی رویاروییِ من با هستی، که می توان آن را با شگفتی توصیف کرد، به وضعیتی آشنا و بدیهی دگردیسی می یابد. جهان، دیگری و من به مجموعه ای از چیزها و رخدادهای آشنا و تکراری فروکاسته میشوند که دیگر شگفت و غیرمنتظره نیستند؛ بلکه در توالی ای قابل انتظار به یکدیگر چفت وبست شده اند و روابطی علّی و قابل محاسبه را با یکدیگر برقرار میسازند. زبان، به این معنی، دستگاهی است که هستی را به امری ساده و ابتدایی تر از چیزی که در واقع تجربه میشود، فرو می کاهد.