|
|
(۳۴ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) |
سطر ۱: |
سطر ۱: |
| «واضح است كه عقل و هوش با هر جسمى نمى تواند همزيستى داشته باشد. درخت نمى تواند در اثير زندگى كند، يا ابرها در درياى نمک. همانطور كه ماهى نمى تواند در مزرعه زندگى كند و خون در سنگ جارى نمى شود، وجود و نمو هر چيزى را مكانى مشخص و معين است. » | | «واضح است كه عقل و هوش با هر جسمى نمى تواند همزيستى داشته باشد. درخت نمى تواند در اثير زندگى كند، يا ابرها در درياى نمک. همانطور كه ماهى نمى تواند در مزرعه زندگى كند و خون در سنگ جارى نمى شود، وجود و نمو هر چيزى را مكانى مشخص و معين است. » |
− | :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::'''لوكرسيوس''' | + | :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::'''لوكرسيوس''' |
| | | |
| رويكرد بافت شناسانه به منشها، به آن معناست كه ساختار و كاركردشان را در سطوح گوناگونِ نظام چهارلايه اي [[فراز]] تحليل كنيم. براى سادگى بيشتر، هر يک از اين سطوح را به طور جداگانه مورد بررسى قرارمى دهيم. | | رويكرد بافت شناسانه به منشها، به آن معناست كه ساختار و كاركردشان را در سطوح گوناگونِ نظام چهارلايه اي [[فراز]] تحليل كنيم. براى سادگى بيشتر، هر يک از اين سطوح را به طور جداگانه مورد بررسى قرارمى دهيم. |
− |
| |
− | '''[[سطح زيستشناختى]]'''
| |
− |
| |
− | :[[بندبازی بر لبه تیز جبرانگاری]]
| |
− |
| |
− | :[[آیا منش یک انگل است؟]]
| |
− |
| |
− | :[[منش مصداق همزیستی/هم یاری]]
| |
− |
| |
− | :[[ارتباط منش ها با دستگاه عصبی]]
| |
− |
| |
− | :'''انواع حافظه'''
| |
− | :# [[حافظه پنهان]]
| |
− | :# [[حافظه ى آشكار]]
| |
− |
| |
− | :[[منشهاى ادوارى و معنايى]]
| |
− |
| |
− | :[[تبدیل متقابل منشها و منش واره ها]]
| |
− |
| |
− | :[[منش؛ سپر بلای تکاملی]]
| |
− |
| |
− | :[[افزايش حجم مغز پاسخی به فشار تکاملی]]
| |
− |
| |
− | :[[پیدایش منش ها نتیجه شکل گیری زبان]]
| |
− |
| |
− | :[[بازی؛تمرین حل مسئله]]
| |
− |
| |
− |
| |
− | '''[[سطح روانشناختى]]'''
| |
− | الف( چنان كه گفتيم، اطلاعات مى تواند به كمک دو معيارِ [[معنا]] و [[ارزش]] تحليل شود. هر دو اين معيارها در سطح روانشناختى معنا مى يابند و به ارزيابى كنشگر انسانى از منشهاى محيطى شكل مى دهند.
| |
− |
| |
− | <br />
| |
− | معناى يک منش، در ساخت معنايى آن نهفته است و توسط عمل نظام هاي پردازنده ى تحليلى- زبانىِ مغز بر منش تعيين مى شود. بخش
| |
− | عمده ى منشهايى كه مى شناسيم در [[زبانهاي طبيعی]] صورتبندي شده اند. نشان داده شده است كه داده هايى از اين دست، به صورت خطى، مرحله به مرحله، و تجزيه گرايانه در مغز پردازش می شوند. معمولا اين كاركردها را به نيمكره ى چپ مغز، و منطقه ى گيجگاهى نسبت مى دهند.
| |
− | <br />
| |
− |
| |
− | تا مدتها چنين تصور مى شد كه نيمكره هاى چپ و راست مغز انسان، مستقل از هم، دو منظومه ى متفاوت از روندهاى پردازشى را هدايت می كنند. در اين نگرش كلاسيک، نيمكره ى چپ را مركز پردازش منطقى، تجزيه گر، استقرايى، و زبانى مى دانستند. در مقابل، نيمكره ى راست مركز پردازش كلگرا، تركيبى، و قياسى دانسته مى شد و فهم عناصر زيبايىشناسانه و آفرينش هنرى به آن منسوب مى گرديدامروز
| |
− | دادههاى آزمايشگاهى در مورد چگونگى واگشايى معنا در مغز آن قدر
| |
− | فراوان است كه مىتوان بسيارى از برداشتهاى سادهانگارانهى گذشته را
| |
− | اصالح كرد.
| |
− | اكنون روشن شده كه اين تقسيمبندىِ مغز به دو پارهى متضادِ راستِ
| |
− | هنرمند و چپِ رياضیدان و سخنور، نادرست است. در واقع، هردو نيمكرهى
| |
− | مخ ساخت آناتوميک پايهى مشابهى دارند و كاركردهاى پردازشى همگونى
| |
− | 186 را نيز به انجام مىرسانند. هر نيمكره از دو سيستم زيرين و زبرين
| |
− | تشكيل يافته است، كه به ترتيب پردازشهاى تجزيهگرا و كلگرا را به انجام
| |
− | مىرسانند. تمايز مهمى كه در ميان اين دو وجود دارد، چيرگى سيستم
| |
− | زيرين در نيمكرهى چپ و زبرين در نيمكرهي راست است. به اين شكل، هر
| |
− | نيمكره كاركردهاى منسوب به نيمكرهى ديگر را هم تا حدى انجام مىدهد،
| |
− | اما در پردازش خطى يا موازى و تحليلى يا تركيبى تخصص بيشترى يافته
| |
− | است. هورمون تستوسترون يكى از عوامل عمدهى شكست تقارن در ميان
| |
− | دو نيمكره، و تخصصى شدن آن است. به همين دليل هم تمايز بين دو
| |
− | - در مردان شديدتر از زنان ديده 187 نيمكره - يا به اصطالح جانبى شدن
| |
− | مىشود
| |
− | 188
| |
− | .
| |
− | در مسير تكامل انسان، نيمكرهى چپ بر راست، و كاركرد تحليلى بر
| |
− | تركيبى چيره شده است. اين به آن معناست كه منشهاى صورتبندي
| |
− | شده در ساختهاى زبانى و نمادينِ جزءنگر، در افزايش بخت مردمان براى
| |
− | دستيابى به قلبم )بقا/ لذت/ قدرت/ معنا( مؤثرتر بودهاند، و بنابراين در
| |
− | . بزرگتر بودنِ خفيفِ نيمكرهى 189 جريان انتخاب طبيعى گزينش شدهاند
| |
− | چپ نسبت به راست و برترى اجتماعى جنس نرينه نسبت به مادينه در
| |
− | جوامع انسانى و ساير جوامع پستانداران عالى، نمودهايى از اين امر هستند.
| |
«واضح است كه عقل و هوش با هر جسمى نمى تواند همزيستى داشته باشد. درخت نمى تواند در اثير زندگى كند، يا ابرها در درياى نمک. همانطور كه ماهى نمى تواند در مزرعه زندگى كند و خون در سنگ جارى نمى شود، وجود و نمو هر چيزى را مكانى مشخص و معين است. »
رويكرد بافت شناسانه به منشها، به آن معناست كه ساختار و كاركردشان را در سطوح گوناگونِ نظام چهارلايه اي فراز تحليل كنيم. براى سادگى بيشتر، هر يک از اين سطوح را به طور جداگانه مورد بررسى قرارمى دهيم.