جبر - اختیار: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(تمرین)
 
(۱۰ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[علیت ـ تصادف]] ، [[درونزاد ـ برونزاد]] ، [[جزء ـ کل]] ، [[انتخاب ـ اجبار]]
+
جبر - اختیار یک جم [[شناخت]]ی است
 +
==کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)==
 +
* [[علیت ـ تصادف]]
 +
*درونزاد ـ برونزاد
 +
* [[جزء ـ کل]]
 +
* [[انتخاب ـ اجبار]]
 +
<br />
 +
<br />
  
==='''اصل اختیار''':===
+
==[[اصل اختیار]]==
:شبکه ی روابط جاری در عناصر هستی، متناسب با درجه ی پیچیدگی هر سیستم، میزانی از آزادی عمل را در زمینه ای از متغیرهای تعیین شده توسط عوامل خارجی، برایش فراهم میآورد. به عبارت دیگر، رفتار هر [[سیستم]] توسط مجموعه ای از متغیرهای درونی یا بیرونی تعیین می شود، که نسبت این دو به  [[سطح پیچیدگی]] سیستم بستگی دارد. با افزوده شدن بر [[پیچیدگی سیستم]]، میزان و تأثیر متغیرهای درونزاد برای تعیین رفتار سیستم بیشتر می شود، و بنابراین درجه هایی از استقلال رفتاری از محیط حاصل می آید.  
+
* شبکه ی روابط جاری در عناصر هستی، متناسب با درجه ی پیچیدگی هر سیستم، میزانی از آزادی عمل را در زمینه ای از متغیرهای تعیین شده توسط عوامل خارجی، برایش فراهم میآورد.
 +
* به عبارت دیگر، رفتار هر [[سیستم]] توسط مجموعه ای از متغیرهای درونی یا بیرونی تعیین می شود، که نسبت این دو به سطح [[پیچیدگی]] سیستم بستگی دارد.
 +
* با افزوده شدن بر [[پیچیدگی]]  [[سیستم]]، میزان و تأثیر متغیرهای درونزاد برای تعیین رفتار سیستم بیشتر می شود، و بنابراین درجه هایی از استقلال رفتاری از محیط حاصل می آید.
 +
* مجموعه ی رفتارهایی را که زیر تأثیر متغیرهای درونزاد سیستم شکل گرفته باشند، '''اختیاری''' می نامند.
 +
<br />
  
مجموعه ی رفتارهایی را که زیر تأثیر متغیرهای درونزاد سیستم شکل گرفته باشند، اختیاری می نامند.  
+
==دوبُن گرايی==
 +
* باور به این که [[من]] و [[مهروند]] دو ماهیت متمایز و جدا از هم هستند که در ذات با هم تعارض دارند.
 +
* از این رو، ارتباط من و هستی یکطرفه، علّی، ساده و روشن است؛ یعنی، همانطور که دو چیزِ بی ربط به شکلی ساختگی و برونزاد با هم مرتبط میشوند.
  
  
==='''دوبُن گرايی''':===
+
==[[تله]] ی [[افلاطون]]==
:باور به این که [[من]] و [[مهروند]] دو ماهیت متمایز و جدا از هم هستند که در ذات با هم تعارض دارند. از این رو، ارتباط من و هستی یکطرفه، علّی، ساده و روشن است؛ یعنی، همانطور که دو چیزِ بی ربط به شکلی ساختگی و برونزاد با هم مرتبط میشوند.
+
* فرض روابط علّی میان من و مهروند به دو فرض علّیِ متضاد در مورد این دو منتهی میشود.  
 +
* از یک سو، می توان فرض کرد که هستی من را تعیین میکند ('''جبرگرایی کامل''')
 +
*از سوی دیگر، ممکن است من تنها عامل و علت دگرگونی هستی فرض شود ('''اختیارگرایی مطلق''').
 +
<br />
 +
<br />
  
 +
==[[راهبرد]] [[زرتشت]]==
 +
* پذیرش درهم تنیدگی [[من]] و [[مهروند]]، که به فهمِ تعین دوسویه و اندرکنش مداوم و بنیادین این دو منتهی میشود.
  
==='''تله ی افلاطون''':===
+
<br />
:فرض روابط علّی میان من و مهروند به دو فرض علّیِ متضاد در مورد این دو منتهی میشود. از یک سو، می توان فرض کرد که هستی من را تعیین میکند ([[جبرگرایی]] کامل) و از سوی دیگر، ممکن است من تنها عامل و علت دگرگونی هستی فرض شود ([[اختیارگرایی]] مطلق).
+
  
 +
==پرسش==
 +
* گشودگی [[مهروند]] یعنی چه؟
 +
* آیا این بدان معناست که فهم من از مهروند همواره ناقص و ناتمام است؟
 +
* اگر فهم من از مهروند همواره ناتمام است، چرا همگان در جستوجوی قطعیت و تمامیت در دستگاه شناختی خود هستند؟
 +
* من و مهروند چطور با هم مربوط میشوند؟ منظور از در هم تنیدگی این دو چیست؟
 +
<br />
  
==='''راهبرد زرتشت''':===
 
:پذیرش درهم تنیدگی من و مهروند، که به فهمِ تعین دوسویه و اندرکنش مداوم و بنیادین این دو منتهی میشود.
 
  
 
+
==تمرین==
==='''پرسش'''===
+
* در یک کنش عادی خودتان متغیرهای تعیین کننده ی آن رفتار را که از شما یا محیط صادر شده اند از هم تفکیک کنید
:گشودگی [[مهروند]] یعنی چه؟
+
:آیا این بدان معناست که فهم من از مهروند همواره ناقص و ناتمام است؟
+
:اگر فهم من از مهروند همواره ناتمام است، چرا همگان در جستوجوی قطعیت و تمامیت در دستگاه شناختی خود هستند؟
+
:من و مهروند چطور با هم مربوط میشوند؟ منظور از در هم تنیدگی این دو چیست؟
+
 
+
 
+
==='''تمرین'''===
+
:در یک کنش عادی خودتان متغیرهای تعیین کننده ی آن رفتار را که از شما یا محیط صادر شده اند از هم تفکیک کنید
+
 
[[File:14.JPG|center]]
 
[[File:14.JPG|center]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۶

جبر - اختیار یک جم شناختی است

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی)



اصل اختیار

  • شبکه ی روابط جاری در عناصر هستی، متناسب با درجه ی پیچیدگی هر سیستم، میزانی از آزادی عمل را در زمینه ای از متغیرهای تعیین شده توسط عوامل خارجی، برایش فراهم میآورد.
  • به عبارت دیگر، رفتار هر سیستم توسط مجموعه ای از متغیرهای درونی یا بیرونی تعیین می شود، که نسبت این دو به سطح پیچیدگی سیستم بستگی دارد.
  • با افزوده شدن بر پیچیدگی سیستم، میزان و تأثیر متغیرهای درونزاد برای تعیین رفتار سیستم بیشتر می شود، و بنابراین درجه هایی از استقلال رفتاری از محیط حاصل می آید.
  • مجموعه ی رفتارهایی را که زیر تأثیر متغیرهای درونزاد سیستم شکل گرفته باشند، اختیاری می نامند.


دوبُن گرايی

  • باور به این که من و مهروند دو ماهیت متمایز و جدا از هم هستند که در ذات با هم تعارض دارند.
  • از این رو، ارتباط من و هستی یکطرفه، علّی، ساده و روشن است؛ یعنی، همانطور که دو چیزِ بی ربط به شکلی ساختگی و برونزاد با هم مرتبط میشوند.


تله ی افلاطون

  • فرض روابط علّی میان من و مهروند به دو فرض علّیِ متضاد در مورد این دو منتهی میشود.
  • از یک سو، می توان فرض کرد که هستی من را تعیین میکند (جبرگرایی کامل)
  • از سوی دیگر، ممکن است من تنها عامل و علت دگرگونی هستی فرض شود (اختیارگرایی مطلق).



راهبرد زرتشت

  • پذیرش درهم تنیدگی من و مهروند، که به فهمِ تعین دوسویه و اندرکنش مداوم و بنیادین این دو منتهی میشود.


پرسش

  • گشودگی مهروند یعنی چه؟
  • آیا این بدان معناست که فهم من از مهروند همواره ناقص و ناتمام است؟
  • اگر فهم من از مهروند همواره ناتمام است، چرا همگان در جستوجوی قطعیت و تمامیت در دستگاه شناختی خود هستند؟
  • من و مهروند چطور با هم مربوط میشوند؟ منظور از در هم تنیدگی این دو چیست؟



تمرین

  • در یک کنش عادی خودتان متغیرهای تعیین کننده ی آن رفتار را که از شما یا محیط صادر شده اند از هم تفکیک کنید
14.JPG