من ـ فرامن: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(صفحهای جدید حاوی «عاملیت ـ ساختار ، فرد ـ اجتماع ==='''اصل همگرايی'''=== :من و فرامن نماینده ی ...» ایجاد کرد) |
(←تمرین) |
||
سطر ۲۹: | سطر ۲۹: | ||
==='''تمرین'''=== | ==='''تمرین'''=== | ||
* راهبردهای لذت خود را طوری تعریف کنید که با راهبردهای افزایش قدرت در نهادهایی که عضوش هستید، یکپارچه شود. | * راهبردهای لذت خود را طوری تعریف کنید که با راهبردهای افزایش قدرت در نهادهایی که عضوش هستید، یکپارچه شود. | ||
+ | [[پرونده:29.JPG]] |
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۸
عاملیت ـ ساختار ، فرد ـ اجتماع
اصل همگرايی
- من و فرامن نماینده ی دو سطحِ روانی و اجتماعی از خودانگاره هستند. یعنی دو بازنمایی و توصیفِ متفاوت از پدیداری یگانه یعنی کلیت انسان محسوب میشوند که در دو مقیاس متفاوتِ اجتماعی و روانی بازتاب یافته است. به این ترتیب با یک پدیدار منفرد روبه رو هستیم که معمولا به دلیل تصلب راهبردهای انضباطی در سطح اجتماعی و تعارض لذت با قدرت در سطح روانی به شکل دو نظام متعارض و ضد هم عمل می کند. در صورتی که راهبردهای تولید لذت و زایش قدرت با هم متحد و همگرا شوند، من و فرامن (یعنی عامل انسانی و ساختار اجتماعی) میتوانند در سیستمی سازگار و یکپارچه با هم ترکیب شوند و بر این تعارض غلبه کنند.
آنارشیسم ـ فاشیسم
هرچند این دو قالب نظری/ سیاسی به ظاهر ضد هم می نمایند، اما در واقع دو سر طیفی معنایی هستند که همچون جفت متضادی معنایی عمل میکند. در هردوی این نگرشها، تعارض میان من و فرامن و کشمکش بین عامل انسانی و نهادهای اجتماعی پذیرفته شده و حتی تقدیس میشود. تنها تفاوت در آن است که در یکی (آنارشیسم) طرف من و در دیگری (فاشیسم) طرف نهاد اجتماعی گرفته شده است. در هردو حالت واگرایی لذت و قدرت و تعارض من و جامعه همچون امری بدیهی و طبیعی پیشفرض گرفته شده است.
تله ی افراسیاب
- من یا به کل تسلیم فرامن شده و در قواعد نهادهای اجتماعی ذوب میشود، یا یکسره نظم برخاسته از جامعه را رد می کند و به مخالف خوانی بی تأثیر بدل میگردد. پس تعارض میان من و فرامن ناشناخته باقی مانده، تثبیت شده و تعیین کننده ی رفتار من میشود.
راهبرد کیخسرو
- من با وجودِ خودمداری و استقلال از قواعد انضباطی جامعه، با نظم نهادهای اجتماعی ارتباطی انداموار برقرار می کند و به این ترتیب نقشی تأثیرگذار را در سپهر انسانی پیرامون خویش ایفا می کند و خویشکاری و موقعیتی اجتماعی را بر عهده گرفته و به انجام میرساند. بی آنکه به بهای کاستن از لذت خود قواعد نهادینه شده در قالبهای اجتماعی را یکسره بپذیرد یا به بهای کاستن از قدرت جامعه اش آنها را یکسره نقض کند.
پرسش
- چرا من معموالً در برابر جامعه در نظر گرفته میشود؟
- آیا می توان این نگرش را در تاریخ اندیشه، نوپا و تازه وارد دانست؟
- آیا در تمدنهای کهنی مانند ایران زمین راهبردهایی برای اتحاد من و فرامن وجود داشته است؟
- سازوکارهای تحویل شدن یکی از این دو به دیگری کدام است؟
- آیا میتوان گفت تعارض من و فرامن نشانگر وضعیتی آنتروپیک و نامنظم و سازمان نایافته است؟
- آیا میتوان چنین وضعیتی را همتای شکلی از ساده شدنِ سیستمِ جاری در فراز دانست؟
تمرین
- راهبردهای لذت خود را طوری تعریف کنید که با راهبردهای افزایش قدرت در نهادهایی که عضوش هستید، یکپارچه شود.