عقلانیت به مثابه شالوده تفکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «عقلانیت در سطحی شناخت شناسانه، شالوده ی تفکر است. ساختاریافتگیِ حدس های ما د...» ایجاد کرد)
 
 
سطر ۱: سطر ۱:
عقلانیت در سطحی شناخت شناسانه، شالوده ی تفکر است. ساختاریافتگیِ حدس های ما در مورد آینده ی جهان و قانونمندی گزینش های رفتاری مان، زمینه ساز چیزی است که '''تفکر''' خوانده میشود.  
+
عقلانیت در سطحی شناخت شناسانه، شالوده ی تفکر است. ساختاریافتگیِ حدس های ما در مورد آینده ی جهان و قانونمندی گزینش های رفتاری مان، زمینه ساز چیزی است که '''تفکر''' خوانده میشود. <br />
:تفکر، روند خودآگاهِ رسیدگی و مدیریت این قانونمندیِ دوگانه ی حدسها و رفتارهاست.  
+
 
 +
: تفکر، روند خودآگاهِ رسیدگی و مدیریت این قانونمندیِ دوگانه ی حدسها و رفتارهاست.  
 +
<br />
 
<br />
 
<br />
  
آدمی موجودی آنچنان پیچیده است که میتواند در حدسها و انتخاب هایش به پیروزی هایی عظیم دست یابد.  
+
آدمی موجودی آنچنان پیچیده است که میتواند در حدسها و انتخاب هایش به پیروزی هایی عظیم دست یابد. پیروزی هایی چنان بزرگ، که او را بر طبیعت [[چیرگی - غلبه|چیره]] گردانَد و ضرورت خیره شدن به انتخابها در هر لحظه را از بین ببرد. از این هنگام است که تفکرِی مستقل از الزامات محیط ممکن میشود و این مجال برای صورتبندی [[چیز]]هایی متفاوت با آنچه در جهان خارج رخ میدهد، به کار می افتد.
پیروزی هایی چنان بزرگ، که او را بر طبیعت [[چیرگی - غلبه|چیره]] گردانَد و ضرورت خیره شدن به انتخابها در هر لحظه را از بین
+
ببرد. از این هنگام است که تفکرِی مستقل از الزامات محیط ممکن میشود و این مجال برای صورتبندی چیزهایی متفاوت با آنچه در جهان خارج رخ میدهد، به کار می افتد.
+
 
از همین لحظه، [[خلاقیت]] و اندیشیدن به سایر اشکالِ قابلِ تصور برای دنیا زاده می شود و روند مداوم و ناگسستنیِ تفکرِ خودآگاهِ ما در مورد جهانِ خارج، جریان حلقوی و پایان ناپذیرش را آغاز می کند و از همین هنگام است که ماعاقلانه می اندیشیم.
 
از همین لحظه، [[خلاقیت]] و اندیشیدن به سایر اشکالِ قابلِ تصور برای دنیا زاده می شود و روند مداوم و ناگسستنیِ تفکرِ خودآگاهِ ما در مورد جهانِ خارج، جریان حلقوی و پایان ناپذیرش را آغاز می کند و از همین هنگام است که ماعاقلانه می اندیشیم.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷

عقلانیت در سطحی شناخت شناسانه، شالوده ی تفکر است. ساختاریافتگیِ حدس های ما در مورد آینده ی جهان و قانونمندی گزینش های رفتاری مان، زمینه ساز چیزی است که تفکر خوانده میشود.

تفکر، روند خودآگاهِ رسیدگی و مدیریت این قانونمندیِ دوگانه ی حدسها و رفتارهاست.



آدمی موجودی آنچنان پیچیده است که میتواند در حدسها و انتخاب هایش به پیروزی هایی عظیم دست یابد. پیروزی هایی چنان بزرگ، که او را بر طبیعت چیره گردانَد و ضرورت خیره شدن به انتخابها در هر لحظه را از بین ببرد. از این هنگام است که تفکرِی مستقل از الزامات محیط ممکن میشود و این مجال برای صورتبندی چیزهایی متفاوت با آنچه در جهان خارج رخ میدهد، به کار می افتد. از همین لحظه، خلاقیت و اندیشیدن به سایر اشکالِ قابلِ تصور برای دنیا زاده می شود و روند مداوم و ناگسستنیِ تفکرِ خودآگاهِ ما در مورد جهانِ خارج، جریان حلقوی و پایان ناپذیرش را آغاز می کند و از همین هنگام است که ماعاقلانه می اندیشیم.