ناکامی - پیروزی: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
* [[کنش]] [[من]] بر اساس [[سرنوشت - سرگذشت|روایت]] های یادشده از حالت عادی و پیوسته اش خارج شده، و در قالب برش هایی گسسته از کردار در واحدهای محدود زمانی [[بازنمایی]] میشود. | * [[کنش]] [[من]] بر اساس [[سرنوشت - سرگذشت|روایت]] های یادشده از حالت عادی و پیوسته اش خارج شده، و در قالب برش هایی گسسته از کردار در واحدهای محدود زمانی [[بازنمایی]] میشود. | ||
* در نتیجه، امکان ارزیابی و امتیازدهی به دستاوردهای هر پاره کنش فراهم میآید. | * در نتیجه، امکان ارزیابی و امتیازدهی به دستاوردهای هر پاره کنش فراهم میآید. | ||
− | * نظام هنجارها بر اساس معیارِ فراگیرِ [[قلبم]]، و در تنگنای رمزگذاری افراطی قلبم توسط نهادهای اجتماعی و فرهنگی، هر پاره از کنش را بسته به دستاوردش با ناکامی یا پیروزی همراه میداند. | + | * نظام هنجارها بر اساس معیارِ فراگیرِ [[قلبم]]، و در تنگنای [[رمزگذاری]] افراطی [[قلبم]] توسط [[نهادهای اجتماعی]] و فرهنگی، هر پاره از کنش را بسته به دستاوردش با ناکامی یا پیروزی همراه میداند. |
* به این ترتیب، کنشِ پیوسته، فراگیر، شاخه شاخه و پویای من به واحدهایی سخت و ثابت و [[ایستایی ـ پویایی|ایستا]] شکسته میشود که هر یک از آنها میتواند بر اساس رمزگان و [[نماد]]های منسوب به [[قلبم]] ارزیابی شود. | * به این ترتیب، کنشِ پیوسته، فراگیر، شاخه شاخه و پویای من به واحدهایی سخت و ثابت و [[ایستایی ـ پویایی|ایستا]] شکسته میشود که هر یک از آنها میتواند بر اساس رمزگان و [[نماد]]های منسوب به [[قلبم]] ارزیابی شود. | ||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
==='''توهم امتیاز'''=== | ==='''توهم امتیاز'''=== | ||
− | * جدی گرفتن این امتیازها باعث میشود [[من]] خود نیز باور کند که کردارهایش خصلتی گسسته و پاره پاره دارند و هر بخش از آنها باید بر اساس متغیرهای هنجارین اجتماعی ارزیابی شود. | + | * جدی گرفتن این امتیازها باعث میشود [[من]] خود نیز باور کند که کردارهایش خصلتی گسسته و پاره پاره دارند و هر بخش از آنها باید بر اساس متغیرهای [هنجارین] اجتماعی ارزیابی شود. |
* در نتیجه من ارزش خویشتن و کردارهای خویش را بر اساس امتیازهایی که معمولا از سوی [[نهادهای هنجارساز]] اعلام میشوند، ادراک میکند. | * در نتیجه من ارزش خویشتن و کردارهای خویش را بر اساس امتیازهایی که معمولا از سوی [[نهادهای هنجارساز]] اعلام میشوند، ادراک میکند. | ||
سطر ۲۱: | سطر ۲۱: | ||
==='''[[راهبرد]] [[جمشید]]'''=== | ==='''[[راهبرد]] [[جمشید]]'''=== | ||
− | * من پیوستگی | + | * من پیوستگی کنش هایش را در مییابد و کلیت آن را مورد داوری قرار میدهد. |
* خوشه هایی به هم پیوسته و مسیرهایی در هم تنیده از کنش های مرتبط ممکن است برای سادگی تحلیل از بقیه تفکیک شوند. اما من همواره ارتباط زیربنایی آنان با هم و ربط سیستمی شان را در یاد دارد و بنابراین داوری خویش را به سراسر این مجموعه تعمیم میدهد و به درکی نقادانه و فراگیر در مورد کلیت کردارهایش میرسد. | * خوشه هایی به هم پیوسته و مسیرهایی در هم تنیده از کنش های مرتبط ممکن است برای سادگی تحلیل از بقیه تفکیک شوند. اما من همواره ارتباط زیربنایی آنان با هم و ربط سیستمی شان را در یاد دارد و بنابراین داوری خویش را به سراسر این مجموعه تعمیم میدهد و به درکی نقادانه و فراگیر در مورد کلیت کردارهایش میرسد. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۱
اصل امتیازگیری
- کنش من بر اساس روایت های یادشده از حالت عادی و پیوسته اش خارج شده، و در قالب برش هایی گسسته از کردار در واحدهای محدود زمانی بازنمایی میشود.
- در نتیجه، امکان ارزیابی و امتیازدهی به دستاوردهای هر پاره کنش فراهم میآید.
- نظام هنجارها بر اساس معیارِ فراگیرِ قلبم، و در تنگنای رمزگذاری افراطی قلبم توسط نهادهای اجتماعی و فرهنگی، هر پاره از کنش را بسته به دستاوردش با ناکامی یا پیروزی همراه میداند.
- به این ترتیب، کنشِ پیوسته، فراگیر، شاخه شاخه و پویای من به واحدهایی سخت و ثابت و ایستا شکسته میشود که هر یک از آنها میتواند بر اساس رمزگان و نمادهای منسوب به قلبم ارزیابی شود.
توهم امتیاز
- جدی گرفتن این امتیازها باعث میشود من خود نیز باور کند که کردارهایش خصلتی گسسته و پاره پاره دارند و هر بخش از آنها باید بر اساس متغیرهای [هنجارین] اجتماعی ارزیابی شود.
- در نتیجه من ارزش خویشتن و کردارهای خویش را بر اساس امتیازهایی که معمولا از سوی نهادهای هنجارساز اعلام میشوند، ادراک میکند.
تله ی ملکوس
- من با پیروی از قواعد هنجارین از کنش دست برداشته و عمل هایی که بیشترین امتیاز را برایش به همراه می آورند را بر میگزیند.
- به این ترتیب، بختِ داو بستن و داوری کردن در مورد خود را از دست میدهد و به قاضی ای برای خود تبدیل میشود که رفتارهایی تکراری و هنجارین را با معیارهایی برونزاد ارزیابی میکند.
راهبرد جمشید
- من پیوستگی کنش هایش را در مییابد و کلیت آن را مورد داوری قرار میدهد.
- خوشه هایی به هم پیوسته و مسیرهایی در هم تنیده از کنش های مرتبط ممکن است برای سادگی تحلیل از بقیه تفکیک شوند. اما من همواره ارتباط زیربنایی آنان با هم و ربط سیستمی شان را در یاد دارد و بنابراین داوری خویش را به سراسر این مجموعه تعمیم میدهد و به درکی نقادانه و فراگیر در مورد کلیت کردارهایش میرسد.
پرسش
- یک کنشِ منفرد یعنی چه؟
- این کنش از چه نقطه ای در زمان و مکان از کنشهای پیرامونش کنده میشود؟
- الگوهای مرسوم برای تعیین پیروزی و ناکامی چیست؟
- چه بخشی از این معیارها کمی، هنجارین و اجتماعی شده هستند؟
- چرا معیارهای روانشناختی، زیستشناختی یا فرهنگی رواج بسیار کمتری دارند؟
- آیا میتوان فارغ از رمزگذاری اجتماعی کردارها را مورد داوری قرار داد و ناکامی را از پیروزی تفکیک کرد؟
تمرین
- بزرگترین شکستها و موفقیت های خود را در زندگی فهرست کنید. هر یک مدیون چه زنجیره ای از کردارها بوده اند؟
- زنجیره ی کردارهای یادشده را دنبال کنید و ببینید آغازگاهی مشخص دارند یا نه؟
- پیروزی یا ناکامیِ حاصل آمده تا چه حدودی نمادین است و تا چه پایه به خودِ تغییراتِ قلبم مربوط میشود؟