گیتی - مینو: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(←اصل دوقطبی شدن هستی:) |
(←اصل دوقطبی شدن هستی:) |
||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
− | * پدیدارهای گنجیده در گیتی، به دلیل اتصالشان با [چیز]ها و امور ملموس، معمولا | + | * پدیدارهای گنجیده در گیتی، به دلیل اتصالشان با [چیز]ها و امور ملموس، معمولا '''زمینی''' دانسته می شوند و در مقابلشان پدیدارهای رخدادگونه ی مینویی قرار می گیرند که '''فرارونده''' فرض میشوند. |
* از این رو، [[جمِ]] گیتی ـ مینو، که دو عرصه ی [[هستی شناختی]] را از هم تفکیک میکند، با جمِ زمینی ـ فرارونده پیوند میخورد که نشانگر ماهیت پدیدارهاست. | * از این رو، [[جمِ]] گیتی ـ مینو، که دو عرصه ی [[هستی شناختی]] را از هم تفکیک میکند، با جمِ زمینی ـ فرارونده پیوند میخورد که نشانگر ماهیت پدیدارهاست. | ||
<br /> | <br /> |
نسخهٔ ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۴
محتویات
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی):
اصل دوقطبی شدن هستی:
- آن بخشی از سپهر شناسایی که بیشتر بر الگوی رمزگذاریِ نمود تمرکز یافته است، عرصه ای هستی شناسانه را پدید می آورد که مینو نامیده میشود.
- مینو با چرخه های رمزگذاری مکرر و حلقه های ارجاع و نمادهای زبانی پیاپی مشخص میشود. از این رو، ماهیتی استعلایی و سرشتی ذهنی و معقول به خود می گیرد.
- از سوی دیگر، شبکه ی ارجاع هایی که به «بود» منسوب میشوند (و البته، در نهایت، در درون دایره ی بسته ی نمودها سیر میکنند)، گیتی خوانده میشوند.
- گیتی برعکسِ مینو، همچون زمینه ای از چیزهای سخت و تجربی و ملموس فهم میشود.
- عناصر گیتی عبارتند از نمودهایی که مدعی ارجاع به بود هستند.
- محتوای مینو اما، نمودی است که نمود بودن خود را با رمزگذاری افراطی خویش آشکار میسازد.
- پدیدارهای گنجیده در گیتی، به دلیل اتصالشان با [چیز]ها و امور ملموس، معمولا زمینی دانسته می شوند و در مقابلشان پدیدارهای رخدادگونه ی مینویی قرار می گیرند که فرارونده فرض میشوند.
- از این رو، جمِ گیتی ـ مینو، که دو عرصه ی هستی شناختی را از هم تفکیک میکند، با جمِ زمینی ـ فرارونده پیوند میخورد که نشانگر ماهیت پدیدارهاست.
دوبُن گرايی:
- باور به این که هستی به راستی از دو بخش گیتی و مینو تشکیل یافته است. یعنی اشتباه گرفتنِ امری شناختشناسانه با امری هستیشناسانه.
- این در شرایطی رخ میدهد که تمایز گیتی ـ مینو، که در واقع در درون قلمرو نمود ظهور می کنند، به عرصه ی بود منسوب شوند و همچون چیزهایی که به راستی و در آن بیرون متفاوت «هستند»، درک شوند
تله ی افلاطون:
- قلمروی مینو به دلایل اخلاقی، هستی شناسانه، یا زیبایی شناختی بر گیتی برتری و ترجیح دارد.
راهبرد زرتشت:
- گیتی و مینو جفتی درهم تنیده و متصل به یکدیگر هستند. هر دو را باید پذیرفت و تأیید کرد و ارج نهاد، چرا که تمایز این دو در واقع وجود ندارد و جز الگویی از پردازش اطلاعات در نظام شناسنده نیست.
- درک این که مینو و گیتی دو الگوی متمایزِ رمزگذاری چیزها و شناختن هستنده ها هستند، نه دو رده از هستنده ها.
پرسش
- چرا گیتی و مینو تمایل دارند تا همچون مفاهیمی هستی شناختی تصور شوند؟
- چرا یکی از این دو به اندیشه و دیگری به تجربه ی حسی منسوب میشود؟
- ارتباط این دو با زبان چیست؟
تمرین
- شاخه ها و روندهای مربوط به گیتی و مینو را در سپهر تجربی اطرافتان و در زیستجهان پیرامونتان ردیابی کنید و درهم پیوستگی اش را بنگرید.
- ارتباط آن دو با بود و نمود را تحلیل کنید