خویشتن داری - سلطه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «اصل انضباط: تعویق لذت به توانایی من برای کنترل خواست، و در نتیجه به امکانِ سا...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۸
اصل انضباط: تعویق لذت به توانایی من برای کنترل خواست، و در نتیجه به امکانِ سازماندهی هدفمندِ کردارها در مسیر زمان منتهی میشود. این قدرتِ چیرگی بر خواست و امکانِ تنظیمِ درونزاد آن را انضباط مینامند. انضباط به دو شکل دیده میشود. من یا زیر تأثیر متغیرهایی بیرونی و عواملی سلطهگر خواستهای خود را سازماندهی و تنظیم میکند، و یا این کار را به شکلی خودجوش و بر اساس مرکز درونی خویش به انجام میرساند. در حالت اول انضباط را سلطه و در حالت دوم آن را خويشتنداری مینامیم. سلطهگری: نیاز به زیستن در شرایطی امن و قابل پیشبینی، تنها با دست شستن از انتخابهای شخصی و حل کردن خود در زمینهی اجتماعی ممکن میشود. پس، سلطه برای حفظ پایداری جامعه و برآورده کردن نیازهای همگانی ارزشی بیش از خویشتنداریِ خودمدارانه دارد. تلهی ملکوس: من به ماشینی هنجارین در دست نهادهای هنجارساز تبدیل میشود که رفتارش توسط قواعد آماری سطح اجتماعی تعیین میشود. راهبرد جمشید: من با بهره جستن از خویشتنداری کردار خود را به نظامی سازگار و خودساخته از قواعد اخالقی و راهبردهای اجتماعی مجهز میسازد، بیآنکه این عناصر را به طور مستقیم و ناسنجیده از محیطش وامگیری کند. Z تفاوت سلطه و خویشتنداری در چیست؟ کدام یک قدرت بیشتری را پدید میآورند؟ چرا به لحاظ آماری بیشتر مردم سلطهپذیرند نه خویشتندار؟ O عناصر قدرت اجتماعی خویش را تحلیل کنید و ببینید سلطه در آن نقش مهمتری ایفا میکند یا خویشتنداری؟ چطور میتوان با خویشتنداری قدرت و انضباطی نیرومندتر از سلطه را پدید آورد