زبان، نخ تسبیح فراز: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «در میان چهار سطحِ فراز، آنچه از همه بیشتر به زبان مربوط میشود، [[سطح فرهنگی]...» ایجاد کرد)
 
سطر ۳: سطر ۳:
  
 
سطح فرهنگی را نمیتوان به مجموعه ای از قوانین، نمادها یا حوزه های [[ارجاعِ]] ویژه [[تحویل‌گرایی|تحویل کرد]]. فرهنگ بومی از  
 
سطح فرهنگی را نمیتوان به مجموعه ای از قوانین، نمادها یا حوزه های [[ارجاعِ]] ویژه [[تحویل‌گرایی|تحویل کرد]]. فرهنگ بومی از  
منشهاست؛ یعنی همچون سایر سطوح، سپهری پیچیده از سیستمهای خودزاینده و [[خودسازمانده]] را در بر میگیرد که به شکلی تکاملیِ با هم رقابت میکنند و منش نام دارند. با وجود این، منشها نظامهایی نشانگانی ـ معنایی هستند؛ یعنی نوعی فرآورده ی زبانی محسوب میشوند، هر چند که نمیتوان آنها را به [[زبان طبیعی]] گفتاری انسانی فروکاست.  
+
منشهاست؛ یعنی همچون سایر سطوح، سپهری پیچیده از سیستمهای خودزاینده و [[سیستم خودسازمانده|خودسازمانده]] را در بر میگیرد که به شکلی تکاملیِ با هم رقابت میکنند و منش نام دارند. با وجود این، منشها نظامهایی نشانگانی ـ معنایی هستند؛ یعنی نوعی فرآورده ی زبانی محسوب میشوند، هر چند که نمیتوان آنها را به [[زبان طبیعی]] گفتاری انسانی فروکاست.  
 
<br />
 
<br />
  

نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۴

در میان چهار سطحِ فراز، آنچه از همه بیشتر به زبان مربوط میشود، سطح فرهنگی است. در سطح فرهنگی منش هایی وجود دارند که در قالب نظام های زبانی رمزگذاری میشوند. سطح فرهنگی، اصولا نظامی از رمزگان را در بر میگیرد که منشها سیستم های تکثیرشونده ی درون آن هستند.

سطح فرهنگی را نمیتوان به مجموعه ای از قوانین، نمادها یا حوزه های ارجاعِ ویژه تحویل کرد. فرهنگ بومی از منشهاست؛ یعنی همچون سایر سطوح، سپهری پیچیده از سیستمهای خودزاینده و خودسازمانده را در بر میگیرد که به شکلی تکاملیِ با هم رقابت میکنند و منش نام دارند. با وجود این، منشها نظامهایی نشانگانی ـ معنایی هستند؛ یعنی نوعی فرآورده ی زبانی محسوب میشوند، هر چند که نمیتوان آنها را به زبان طبیعی گفتاری انسانی فروکاست.

سطوح گوناگونِ فراز، با وجود پیوندِ هستی شناسانه ی محکمی که با همدیگر دارند، به لحاظ کارکردی و در سطح توصیفی از یکدیگر مستقل هستند؛ یعنی منشها، نهادهای اجتماعی، نظامهای شخصیتی و بدنها، هر یک در سطوح خاص خود رفتارهای مستقل و منحصر به فردِ خود را پیگیری میکنند. اما چفت وبس تهایی عمیق و ریشه دار در میان این چهار سطح وجود دارد؛ سطح فرهنگی از آن رو مهم است که نظامی از رمزگان را در بر میگیرد که این چفت وبست را ممکن می کند.


زبان تاروپودی است که چهار سطح فراز را به یکدیگر پیوند میزند و روندهای گوناگونِ جاری در این چهار سطح را رمزگذاری کرده، در یک نظام نمادینِ مشترک گرد هم می آورد و به این ترتیب، انضباط حاکم بر آنها را ممکن میسازد. رابطه ی میان سطح فرهنگی و زبانی که از این سطح ترشح میشود، و ارتباط آن با سطوح دیگرِ فرازرا میتوان با نگریستن به پیشنهاد لومان در مورد سطوح گوناگون معنا، دریافت.