ارتباط من و جهان: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «اتصال میان من و جهان به بخشی از تنش های بنیادینِ من م...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۵۹

اتصال میان من و جهان به بخشی از تنش های بنیادینِ من مربوط میشود که به منابع پایه ی بی جان یا متفاوت با دیگری ارتباط می یابد. به عبارت دیگر، جهان انباشته از اشیای بی جان یا جاندارانی است که در مرتبه ای بسیار فروپایه تر از دیگری ها جای میگیرند. این اشیای بیجان یا جاندار هستند که میتوانند همچون منابعی اولیه مورد استفاده ی من قرار گیرند، بی آنکه پای مسائل اخلاقی به میان کشیده شود.


در میان سه منبع پایه ای که در سطح زیستی برای تمام بدنها ضرورت دارد، دوتای آنها، یعنی غذا و زیستگاه، به جهان مربوط میشود. از اینرو، ارتباط میان من و جهان ارتباطی اخلاقی نیست و به رابطه ای فن آورانه منحصر می شود.


با این منطق است که من چیزها و رخدادهای گنجیده در جهان را همچون منبع می نگرد و هنگام استفاده از آن در قید خوب یا بد بودنِ نتایجِ کردارِ خود نیست، چرا که ارتباط میان من و جهان ارتباطی علمی و فنی است و نه ارتباطی اخلاقی. آنچه در حوزه ی جهان جای میگیرد عناصری بیجان یا فاقد تواناییِ درک لذت و رنج را در بر میگیرد، یا باید بگیرد. در صورتی که وجود صفتی کلیدی برای تعریف دیگری ـ مثل درک لذت و رنج ـ در جانوران نیز به رسمیت شناخته شود، اختلالی در این مرزبندی رخ می دهد و موضوعی که تا به حال منبعی از جهان دانسته میشد و زیر حکم فنی مانند شکار کردن قرار داشت، خصلتی همچون دیگری پیدا می کند.


این ابهام در مرزبندی میان دیگری و جهان را میتوان مبنای فلسفی گیاهخواری دانست. در اینجا جانوران بخشی از عرصه ی دیگری محسوب میشوند. در دستگاه های نظری مختلفِ هوادار گیاهخواری، وجه اشتراک اصلی من و دیگری که میتواند ادراک لذت و رنج یا داشتن روح باشد، به جانوران نیز تعمیم داده میشود. در این حالت آنان به مرتبه دیگری ارتقا یافته و از عرصه ی جهان کنده می شوند. به همین ترتیب ارتباطِ فنیِ من با جانوران، که مبتنی بر شکار کردن یا پَروردن و کشتن و و خوردن آنهاست، حرمت شکنانه تلقی شده و تنها گزینه ی گیاهخواری باقی میماند.


از این مقدمه چنین برمی آید که در ارتباطِ میانِ من و جهان رابطه ای غیراخلاقی، ولی نه لزوماً ضداخلاقی است. اندرکنش من با چیزها و رخدادهای جهان از جنس کردارهای هدفمند و برنامه مدارِ خودخواهانه است و از متغیرهای مرکزی اخلاق، یعنی جمِ نیک ـ بد مستقل است، مگر آن که در این میان پای دیگری ای به میان کشیده شود.


ارتباط میان من و جهان سرشتی خشن و خودخواهانه دارد. جهان منبع اصلی مورد نیازِ من، یعنی غذا و زیستگاه، را در اختیارِ من میگذارد. غذا به موجودات جاندار، و زیستگاه به منابع بیجان اشاره می کند و ارتباطی که من با غذا و زیستگاه برقرار میکند از جنس دخل و تصرف، کمین و شکار و نابودکردن است. از اینرو، ارتباط میان من و جهان ارتباطی مبتنی بر خشونت است. شکار و جنگ نمونه های بارز کردارهایی هستند که از ارتباط میان من و جهان برمی خیزند.