برداشت زنانه/مردانه از زمان/زبان: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «تا همینجا آشکار است که باید ارتباط میان زنان و مردان را در نهادهای اجتماعی به...» ایجاد کرد)
 
سطر ۷: سطر ۷:
  
 
جوامع کشاورز نخستین نیز چنین بوده است؛ یعنی هسته ی مرکزی ظهور کشاورزی، همین جمعیتِ وابسته به زمین، یعنی زنان و کودکان، هستند. در این معنا، جوامع کشاورز همان نظامهای اجتماعیِ متحرکِ باستانی هستند که بند ناف محکمی را با زمین برقرار کرده و در مکانی مشخص جایگیر شده اند. جوامع کشاورز به دلیل ارتباط شان با گیاهان و چرخه های کشاورزیِ فصلی، در زمین ریشه می دوانند و در مکان تثبیت میشوند. از اینرو، پیدایش شهرها و تمدن و مدنیت امری کشاورزانه است. در جوامع کشاورز است که میتوان خط پدید آورد، ساختمان ها و بناهایی توسعه یابنده ساخت، و منابع را چندان انباشت که بتواند نوآوریهای هنری و فنی را پشتیبانی کند.  
 
جوامع کشاورز نخستین نیز چنین بوده است؛ یعنی هسته ی مرکزی ظهور کشاورزی، همین جمعیتِ وابسته به زمین، یعنی زنان و کودکان، هستند. در این معنا، جوامع کشاورز همان نظامهای اجتماعیِ متحرکِ باستانی هستند که بند ناف محکمی را با زمین برقرار کرده و در مکانی مشخص جایگیر شده اند. جوامع کشاورز به دلیل ارتباط شان با گیاهان و چرخه های کشاورزیِ فصلی، در زمین ریشه می دوانند و در مکان تثبیت میشوند. از اینرو، پیدایش شهرها و تمدن و مدنیت امری کشاورزانه است. در جوامع کشاورز است که میتوان خط پدید آورد، ساختمان ها و بناهایی توسعه یابنده ساخت، و منابع را چندان انباشت که بتواند نوآوریهای هنری و فنی را پشتیبانی کند.  
 +
<br />
  
 
'''زمان خطیِ مردانه و زمان چرخه ایِ زنانه'''
 
'''زمان خطیِ مردانه و زمان چرخه ایِ زنانه'''

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۴

تا همینجا آشکار است که باید ارتباط میان زنان و مردان را در نهادهای اجتماعی به دو شکل متفاوت دید. از اینرو، ارتباطی که دو جنس با نهادهای انضباطی برقرار می کنند نیز خصلتی دوسویه دارد. یعنی چنین می نماید که زنان و مردان با توجه به ارتباط خاص خود با عرصه های متفاوت زیستجهان، قاعدتاً باید در زمینه ی به کارگیریِ زبان و تجربه کردنِ زمان نیز شکل هایی متفاوت را به نمایش گزارند که در واقع نیز چنین است؛ یعنی گویا زبان و زمانی که ما در حالت عادی تجربه می کنیم، شکلی جنسی شده از زبان و زمانی باشد که در شرایط دیگر، حالت گوناگونِ دیگرِ آن را میتوان یافت.

مرد و زن، بسته به سبک زندگی خود و ساختار کالبدشناسانه ی خود و نوع ارتباط خشونت آمیز یا پرورَنده ای که نسبت به بدن های دیگر در پیش می گیرند، ارتباطی متفاوت را با زمان و مکان برقرار می کنند. به لحاظ سبک زندگی، مردان نماینده ی سبک زندگی ای هستند که کوچگردانه نامیده میشود. زندگی کوچگردانه، در واقع، مشتقی از همان زندگی شکارگرانه ی کهن است. کوچگردان مردمی هستند که در پی شکار کردن یا چرانیدن گله های خود زمین را زیر پا می نهند و این گله ها نیز در واقع مشتقی از همان شکار باستانی هستند. جوامع کوچگرد جوامعی متحرک و پویا هستند و به زمین پایبندی ندارند. از اینروست که زمان را به شکلی متفاوت با جوامع یکجانشین درک میکنند. مردان برسازنده ی جوامع کوچگرد هستند و از اینروست که جوامع کوچگرد همواره خصلتی مهاجم و از نظر نظامی نیرومند دارند.

در مقابل، جوامع یکجانشین، که مشتقی از آن رفتارِ گردآورنده و پرورَنده ی جوامع کوچگردِ گردآورندهی کهن هستند، بیشتر به زنان متصل میشوند. تقریباً تردیدی وجود ندارد که رفتار کشاورزانه و فن رویانیدنِ گیاهان، در ابتدای کار، توسط زنان ابداع شده است. حتی در جوامع کوچگرد نیز، زنان در کل حرکتی کمتر از مردان دارند؛ بدان معنی که به دلیلِ بارداری و پروراندن فرزندان، نیازمند اقامتگاه و پناهگاهی هستند که بتواند در شرایط گوناگون محیطی ایشان را حمایت کند. به همین دلیل است که تمام جوامع گردآورنده و شکارچی یک هسته ی مرکزی در مکان دارند که زنان و کودکان تشکیل یافته است، و هاله ای از جمعیت مردانه ی شکارچی در اطراف آن برای شکار، جنگ یا چرانیدن گله به تکاپو مشغول اند.

جوامع کشاورز نخستین نیز چنین بوده است؛ یعنی هسته ی مرکزی ظهور کشاورزی، همین جمعیتِ وابسته به زمین، یعنی زنان و کودکان، هستند. در این معنا، جوامع کشاورز همان نظامهای اجتماعیِ متحرکِ باستانی هستند که بند ناف محکمی را با زمین برقرار کرده و در مکانی مشخص جایگیر شده اند. جوامع کشاورز به دلیل ارتباط شان با گیاهان و چرخه های کشاورزیِ فصلی، در زمین ریشه می دوانند و در مکان تثبیت میشوند. از اینرو، پیدایش شهرها و تمدن و مدنیت امری کشاورزانه است. در جوامع کشاورز است که میتوان خط پدید آورد، ساختمان ها و بناهایی توسعه یابنده ساخت، و منابع را چندان انباشت که بتواند نوآوریهای هنری و فنی را پشتیبانی کند.

زمان خطیِ مردانه و زمان چرخه ایِ زنانه

مردان و زنان ارتباطی با جوامع کوچگرد و یکجانشین برقرار میکنند. مردانِ کوچگرد، بیشتر در مکان حرکت میکنند و زمانی متمایز را ادراک مینمایند. زنان اما، بیشتر به مکان پایبند هستند و بنابراین زمانِ کشاورزانه و چرخه ای را فهم میکنند. زمان خطیِ مردانه و زمان چرخه ایِ زنانه بازنمودِ همین سَبک زندگی کوچگردانه و کشاورزانه است.

زبان رسمی مردانه و زبان عامیانه زنانه

به این ترتیب، روایتها و ساختارهای زبانیِ به کار گرفته شده توسط زنان و مردان چنین متمایز است. زبانِ زنان، معمولا، زبانی عامیانه، عمومی، روزمره و فراگیر پنداشته شده است. در حالیکه زبانِ مردان، معمولا، زبانی آیینی، رسمی، درباری و ویژه تلقی میشود. زبان های موسوم به مردانه، که زبان کهانت و شعر و سیاست و حقوق، نمونه هایی از آن است، اصولا در نهادهای اجتماعی ای شکل گرفته اند که عرصه ی تاخت وتازِ مردانه بوده است.

در مقابلِ آن، نهادهای اجتماعیِ برسازنده ی بدنه ی جامعه که خانواده محور آن است همان مراکزی است که روایت های عادی و پیش پاافتاده، گفتارهای روزانه و اندرزهای وابسته به سالخوردگی، یعنی زبان روزمره و معمولی، در آن جریان می یابد و این امری زنانه است. از اینرو فراوان بودنِ نام مردان شاعر، سخنور و سیاستمدار را تا حدودی باید به مردانه بودنِ نهادهای اجتماعیِ منسوبی دانست که چنین زبانی را در خود بازتولید میکند.