جمها نيازي به خودآگاهی ندارند: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «يكی از پيروان لائو تسه زمانی گفته بود: «زمانی كه پا در راه نهادم، دوي به علاوه...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۴۳
يكی از پيروان لائو تسه زمانی گفته بود: «زمانی كه پا در راه نهادم، دوي به علاوهي دو برابر با چهار بود. وقتی كمی در راه پيش رفتم، ديگر دو با دو چهار نمیشد. وقتی باز پيشتر رفتم، ديدم به راستی دوي به علاوه ي دو همان چهار است!».
آدميان در حالت عادي، بر وجود جمها آگاه نيستند. جمها در شرايط معمول شالوده ي نظام هايی شناختی را برمیسازند، كه بر حضور و نقش بنيادين آنها آگاهی ندارند. از اين روست كه در شرايط معمول و هنجارين خردي اندک و دانشی ابتدايی در مورد جمها و ماهيتشان در ذهن شناسنده به چشم میخورد، و همين اندک براي كارآيی نظام شناخت بسنده است. جمها براي عمل كردن نيازي به خودآگاهی ندارند. ذهن میتواند بدون توجه به ماهيت و ساختار جمها، از مجراي آنها داده هاي حسی را رده بندي و رمزگذاري كند، در موردشان تصميم بگيرد، بر مبنايشان تقارن رفتاري خويش را بشكند، و بسياري از روندهاي حاكم بر اين جريان را نيز پيش فرض بگيرد. ذهن، در عمل، چنين نيز میكند.
زمانی كه خودآگاهی نسبت به خويشتن از حدي بيشتر شود و جمها در جريان فرآيند شناسايی «ديده شوند»، اين مخاطره پيش می آيد كه شناسنده به جمها چشم بدوزد و تقارنِ حاكم بر دو سرِ طيف را دريابد.
تقارنی كه در دو گام شناختی و رفتاري به سادگی شكسته میشود، در چنين شرايطی آگاهی نسبت به حضور جمها میتواند به نوعی مخاطره
براي روند عادي و معمول شناخت تبديل شود. اگر شناسنده به يک جم چشم بدوزد و آن را مورد تحليل قرار دهد، دير يا زود به ويژگی هايی كه در بند نخست به آن اشاره كرديم، آگاه خواهد شد. اين به آن معناست كه شناسنده متوجه میشود كه دروندادهاي حسی اش همواره به ميانه ي پيوستار جم تعلق دارند، میفهمد كه دو سرِ طيف جم آفريده ي نظام پردازشی خودش هستند، و درک میكند كه ترجيح يكی از اين دو بر ديگري به تصميم و خواست خودش وابسته است. در نتيجه، جم از آن جايگاه فرازين و استعلايی نخستين خود فرو كشيده میشود، و خيره ماندن به تقارنی كه در ميانه ي دو جفت متضاد معنايی و در پيوستار حاوي چيزها و رخدادها لانه كرده است، به فلج شدنِ شكست تقارن منتهی میشود.