فریدون: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
'''[[تبار فریدون]]'''<br/> | '''[[تبار فریدون]]'''<br/> | ||
'''[[زایش فریدون]]'''<br/> | '''[[زایش فریدون]]'''<br/> | ||
+ | درمورد زایش فریدون داستان های زیادی وجود دارد. هسته مرکزی این داستانها به چگونگی انتقال فره جمشید به وی مربوط می شود، و این که چگونه فریدون نوزاد از خطرهایی که این فره را تهدید می کرد، جست. | ||
+ | بر اساس روایت شاهنامه فریدون هنگامی زاده شد که ضحاک جادوگر به دنبال دیدن رویایی هراس انگیز، به تهدید او آگاه شده بود. به همین دلیل هم سربازان ضحاک همه جا را دنبال کودکی با مشخصات او میگشتند. آبتین، که توسط ایشان تعقیب میشد، کوشید بگریزد، اما اسیر شد و مغزش را خورشِ ماران ضحاک کردند.در این گیر و دار فریدون به کوهستان فرستادند و او را به چوپانی به نام [[بَرمایه]] سپردند که در برخی از روایت ها نامش [[گاوِ پر مایه]] آمده است، و به راستی گاو دانسته شده است. | ||
+ | طبق روایت های عصر اسلامی این پرمایه نگهبان مرغزاری بود و فریدونِ نوزاد را تا سه سالگی در طبیعت پرورد. در این هنگام بود که هواداران ضحاک و را شناسایی کردند و به سراغش آمدند. فریدون هنگامی از خطر رست که موبدی گوشه گیر که در کوه البرز میزیست، سرپرستی اش را بر عهده گرفت. اما پرمایه را سربازان ضحاک گرفتند و کشتند. فریدون تا شانزده سالگی در کوه البرز زیست و تناور شد. آنگاه به شهر خود بازگشت و نزد مادرش رفت و از تبار خویش پرسش کرد. در این هنگام فریدون به توصیف ابن بلخی، درمیان مردم فارس قد و قامت و قوتی یگانه داشت و از پیشانیاش نوری بیرون می تراوید که باعث می شد همچو مهتاب بدرخشد. این نور از فره شاهی بر میخاست که از جمشید گسسته و به فریدون پیوسته بود. | ||
<br/> | <br/> | ||
==بخش دوم== | ==بخش دوم== |
نسخهٔ ۱۰ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۷
پس از آن که جمشید از میان رفت و ضحاک به مدت هزار سال بر گیتی چیره شد، فریدون ظهور کرد و مردمان را از بلای ضحاک رهاند. داستان فریدون در منابع گوناگون به اشکال متفاوتی روایت شده است اما درتمام این متون ترکیب بافتی همخوان و سازگار دارد.
محتویات
بخش اول
تبار فریدون
زایش فریدون
درمورد زایش فریدون داستان های زیادی وجود دارد. هسته مرکزی این داستانها به چگونگی انتقال فره جمشید به وی مربوط می شود، و این که چگونه فریدون نوزاد از خطرهایی که این فره را تهدید می کرد، جست.
بر اساس روایت شاهنامه فریدون هنگامی زاده شد که ضحاک جادوگر به دنبال دیدن رویایی هراس انگیز، به تهدید او آگاه شده بود. به همین دلیل هم سربازان ضحاک همه جا را دنبال کودکی با مشخصات او میگشتند. آبتین، که توسط ایشان تعقیب میشد، کوشید بگریزد، اما اسیر شد و مغزش را خورشِ ماران ضحاک کردند.در این گیر و دار فریدون به کوهستان فرستادند و او را به چوپانی به نام بَرمایه سپردند که در برخی از روایت ها نامش گاوِ پر مایه آمده است، و به راستی گاو دانسته شده است.
طبق روایت های عصر اسلامی این پرمایه نگهبان مرغزاری بود و فریدونِ نوزاد را تا سه سالگی در طبیعت پرورد. در این هنگام بود که هواداران ضحاک و را شناسایی کردند و به سراغش آمدند. فریدون هنگامی از خطر رست که موبدی گوشه گیر که در کوه البرز میزیست، سرپرستی اش را بر عهده گرفت. اما پرمایه را سربازان ضحاک گرفتند و کشتند. فریدون تا شانزده سالگی در کوه البرز زیست و تناور شد. آنگاه به شهر خود بازگشت و نزد مادرش رفت و از تبار خویش پرسش کرد. در این هنگام فریدون به توصیف ابن بلخی، درمیان مردم فارس قد و قامت و قوتی یگانه داشت و از پیشانیاش نوری بیرون می تراوید که باعث می شد همچو مهتاب بدرخشد. این نور از فره شاهی بر میخاست که از جمشید گسسته و به فریدون پیوسته بود.
بخش دوم
برخواستن کاوه
رابطه فریدون با خدایان/قدرت جادوی فریدون
پیروزی بر ضحاک
بخش سوم
دوران فریدون
فرزندان فریدون/دوران پیری فریدون
بخش چهارم
شخصیت فریدون
ارتباط فریدون با پزشکی و نظم طبقاتی
دوگانه های متضاد معنایی در روایت فریدون