ارجاع: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی « ''ارجاع (Reference) عبارت است از رابطهى ميان نمادها با پديدههاى بازنمايى ش...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
[[سيستم]] با [[بازنمایی|بازنمايى]] [[مهروند]]، در واقع جهانى مصنوعى، قراردادى، ساده شده و نمادين را به ازاى آنچه كه هستى بيرونى دارد، مىآفريند. اين تصويرِ كاربردى جهان، بايد به شكلى با آنچه كه در آن بيرون مىگذرد پيوند بخورد. اين كار به كمك پديدهى ارجاع صورت مىگيرد. ارجاع ، عبارت است از رابطهى ميان [[نماد|نمادها]] با پديدههاى بازنمايى شده در سيستم. | [[سيستم]] با [[بازنمایی|بازنمايى]] [[مهروند]]، در واقع جهانى مصنوعى، قراردادى، ساده شده و نمادين را به ازاى آنچه كه هستى بيرونى دارد، مىآفريند. اين تصويرِ كاربردى جهان، بايد به شكلى با آنچه كه در آن بيرون مىگذرد پيوند بخورد. اين كار به كمك پديدهى ارجاع صورت مىگيرد. ارجاع ، عبارت است از رابطهى ميان [[نماد|نمادها]] با پديدههاى بازنمايى شده در سيستم. | ||
+ | <br /> | ||
+ | <br /> | ||
− | ارجاع سطوح گوناگون دارد. | + | ارجاع سطوح گوناگون دارد. |
− | + | <br /> | |
+ | : '''نخست'''، پديدههاى بازنمايى شده در سيستم به [[رخداد|رخدادها]] و حوادثى در مهروند نسبت داده مىشوند، | ||
+ | <br /> | ||
+ | : '''در گام بعد''' نمادهایى به اين پديدهها منسوب مىشوند. اين روند مىتواند در ميان نمادها هم تكرار شود، يعنى نمادى به نماد ديگر ارجاع دهد. | ||
− | + | <br /> | |
+ | مثلاً واژهى ميز را در نظر بگيريد. در جهانِ بيرون، بخشى از روندها و هستندهها توسط دستگاه حسى ما به صورتِ يك جا و متصل به هم درك مىشوند و در قالب پديدهاى منفرد از زمينهى مهروند كنده مىشوند. اين پديدهاى كه از بستر [[متقارن]] مهروند بريده و كنده شده، در داخل دستگاه عصبى به صورت مجموعهاى از [[اطلاعات]] و نشانهها بازنمايى مىشود. در نخستين گام، آنچه كه در مغز ما به ازاى ديدن يك ميز پديد مىآيد، به "چيزى در آن بيرون" ارجاع مىشود. در گام بعدى، ما اين تصوير ذهنى را [[نمادگذارى]] مىكنيم. مثلاً عبارت "ميز" را به كار مىبريم. | ||
+ | <br /> | ||
+ | <br /> | ||
+ | |||
+ | "ميز"، تركيبى از چند واج است كه نمادى زبانى را ايجاد مىكند. اين '''نماد، به خودىِ خود هيچ محتوايى ندارد'''. يعنى اگر هيچ انسانى بر زمين نمىزيست، ارتعاشات هوايى كه صداى ميز را توليد مىكنند، بر هيچ چيز دلالت نمىكردند. اما [[سيستمِ شناسنده]]ي ما، صداى ميز را به پديدهاى كه از جهان استخراج كرده بوديم نسبت مىدهد و به اين شكل دومين گام ارجاع انجام مىگيرد. اين گام دوم مىتواند با گامهاى ديگرى در سطح نشانهها دنبال شود. مثلاً ما اين واجها و صداهاى معرف ميز را با علامتهایى مىنويسيم و به اين ترتيب در خط فارسى نشانهاى مانند ميز را همارزِ با واجهاى سازندهى "ميز" فرض مىكنيم. مىتوان اين كار را تا بى نهايت ادامه داد، يعنى مثلاً علامت "م" را نشانهى كلمهى ميز فرض كرد و بعد آن را با اشارهاى حركتى نشان داد و بار ديگر آن را به نقشى مربوط كرد و... | ||
+ | |||
+ | <br /> | ||
+ | <br /> | ||
+ | * ارجاع، عبارت است از رابطهى ميان [[نمادها]] با [[پديده]]هاى [[بازنمايى]] شده در سيستم | ||
+ | * ارجاع زنجيرهاى افزايش يابنده از نمادها را پديد مىآورد كه به هم اشاره مىكنند و براى [[پردازش اطلاعات]] كاربرد دارند. |
نسخهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۳
ارجاع (Reference) عبارت است از رابطهى ميان نمادها با پديدههاى بازنمايى شده در سيستم.
کتاب سیستم های پیچیده (ص:144-145-146)
سيستم با بازنمايى مهروند، در واقع جهانى مصنوعى، قراردادى، ساده شده و نمادين را به ازاى آنچه كه هستى بيرونى دارد، مىآفريند. اين تصويرِ كاربردى جهان، بايد به شكلى با آنچه كه در آن بيرون مىگذرد پيوند بخورد. اين كار به كمك پديدهى ارجاع صورت مىگيرد. ارجاع ، عبارت است از رابطهى ميان نمادها با پديدههاى بازنمايى شده در سيستم.
ارجاع سطوح گوناگون دارد.
- نخست، پديدههاى بازنمايى شده در سيستم به رخدادها و حوادثى در مهروند نسبت داده مىشوند،
- در گام بعد نمادهایى به اين پديدهها منسوب مىشوند. اين روند مىتواند در ميان نمادها هم تكرار شود، يعنى نمادى به نماد ديگر ارجاع دهد.
مثلاً واژهى ميز را در نظر بگيريد. در جهانِ بيرون، بخشى از روندها و هستندهها توسط دستگاه حسى ما به صورتِ يك جا و متصل به هم درك مىشوند و در قالب پديدهاى منفرد از زمينهى مهروند كنده مىشوند. اين پديدهاى كه از بستر متقارن مهروند بريده و كنده شده، در داخل دستگاه عصبى به صورت مجموعهاى از اطلاعات و نشانهها بازنمايى مىشود. در نخستين گام، آنچه كه در مغز ما به ازاى ديدن يك ميز پديد مىآيد، به "چيزى در آن بيرون" ارجاع مىشود. در گام بعدى، ما اين تصوير ذهنى را نمادگذارى مىكنيم. مثلاً عبارت "ميز" را به كار مىبريم.
"ميز"، تركيبى از چند واج است كه نمادى زبانى را ايجاد مىكند. اين نماد، به خودىِ خود هيچ محتوايى ندارد. يعنى اگر هيچ انسانى بر زمين نمىزيست، ارتعاشات هوايى كه صداى ميز را توليد مىكنند، بر هيچ چيز دلالت نمىكردند. اما سيستمِ شناسندهي ما، صداى ميز را به پديدهاى كه از جهان استخراج كرده بوديم نسبت مىدهد و به اين شكل دومين گام ارجاع انجام مىگيرد. اين گام دوم مىتواند با گامهاى ديگرى در سطح نشانهها دنبال شود. مثلاً ما اين واجها و صداهاى معرف ميز را با علامتهایى مىنويسيم و به اين ترتيب در خط فارسى نشانهاى مانند ميز را همارزِ با واجهاى سازندهى "ميز" فرض مىكنيم. مىتوان اين كار را تا بى نهايت ادامه داد، يعنى مثلاً علامت "م" را نشانهى كلمهى ميز فرض كرد و بعد آن را با اشارهاى حركتى نشان داد و بار ديگر آن را به نقشى مربوط كرد و...
- ارجاع، عبارت است از رابطهى ميان نمادها با پديدههاى بازنمايى شده در سيستم
- ارجاع زنجيرهاى افزايش يابنده از نمادها را پديد مىآورد كه به هم اشاره مىكنند و براى پردازش اطلاعات كاربرد دارند.