زمان: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
* به اين ترتيب، مجموعه اى از [[منش]]ها در اطراف مفهوم زمان ترشح مى شوند و خوشه اى از منشهاى متصل به هم را تشكيل مى دهند كه نقطه ى ارجاع همگى شان مفهومى ذهنى به نام زمان است. | * به اين ترتيب، مجموعه اى از [[منش]]ها در اطراف مفهوم زمان ترشح مى شوند و خوشه اى از منشهاى متصل به هم را تشكيل مى دهند كه نقطه ى ارجاع همگى شان مفهومى ذهنى به نام زمان است. | ||
+ | <br /> | ||
+ | <br /> | ||
* در مورد زمان، چند چيز را مى دانيم. | * در مورد زمان، چند چيز را مى دانيم. | ||
− | : '''نخست''' آن كه در [[سطح زيستشناختى]] سازمانى عصبى وجود دارد كه زمان را به شكلى درونزاد توليد مى كند. اين ساعت درونى، يكى از هسته هاى هيپوتالاموس به نام هسته ى بالاى صليبى است و تنها دو هزار نورون دارد | + | # : '''نخست''' آن كه در [[سطح زيستشناختى]] سازمانى عصبى وجود دارد كه زمان را به شكلى درونزاد توليد مى كند. اين ساعت درونى، يكى از هسته هاى هيپوتالاموس به نام هسته ى بالاى صليبى است و تنها دو هزار نورون دارد |
− | : '''دوم''' آن كه گذر زمان، بسته به تراكم رخدادهايى كه به شكل خودآگاه تجربه مى شوند، سريع يا كند مى شود. زمان درونى ما بازنماينده ى سرعتى است كه با آن داده هاى حسى را پردازش مى كنيم. در شرايطى كه محرکهاى متنوع و فراوانى بايد همزمان پردازش شوند زمان كش مى آيد و كندتر مى گذرد. شرايط توليدكننده ى اين نوع پردازش، بحرانى و خطرناک تلقى مى شوند و باعث برانگيختگى روانى فرد مى گردند. برعكس، در شرايط تغيير يافتن حالت آگاهى (مثل خواب يا خلسه) و مواقعى كه محرک حسى زيادى براى پردازش وجود ندارد (مثل چرت زدن و در هپروت بودن )، زمان فشرده مى شود و ساعت به نظر سريعتر كار مى كند. | + | # : '''دوم''' آن كه گذر زمان، بسته به تراكم رخدادهايى كه به شكل خودآگاه تجربه مى شوند، سريع يا كند مى شود. زمان درونى ما بازنماينده ى سرعتى است كه با آن داده هاى حسى را پردازش مى كنيم. در شرايطى كه محرکهاى متنوع و فراوانى بايد همزمان پردازش شوند زمان كش مى آيد و كندتر مى گذرد. شرايط توليدكننده ى اين نوع پردازش، بحرانى و خطرناک تلقى مى شوند و باعث برانگيختگى روانى فرد مى گردند. برعكس، در شرايط تغيير يافتن حالت آگاهى (مثل خواب يا خلسه) و مواقعى كه محرک حسى زيادى براى پردازش وجود ندارد (مثل چرت زدن و در هپروت بودن )، زمان فشرده مى شود و ساعت به نظر سريعتر كار مى كند. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۳
- زمان، چنان كه در نظريه ى سيستم هاى اجتماعى تعريف مى شود، محورى است فرضى و خودساخته كه به طور قراردادى براى مديريت رخدادهاى زودگذرِ درون سيستم و متصل كردن شان با دگرگونی هاى محيط پرداخته مى شود.
- زمان، گونه اى از اتصال رخدادهاست كه شيوه ى آرايش و چيدن رخدادهاى بر محور آن، چگونگى ارتباطشان با يكديگر، و شكل ثبت شدنشان در خاطره ى سيستم را تعيين مى كند. به كمک اين محور است كه سيستم قدرتِ مديريت روندهاى درونى خود را به دست مى آورد و موفق مى شود با جهان خارج هماهنگ - و به عبارتى همزمان- شود
- حساسترين نقطه ى هماهنگى بين سيستم و محيط، به اندركنش «من» و ديگرى مربوط مى شود. سيستمِ من، تنها هنگامى مى تواند با ديگرى وارد كنش متقابل معنادار و سودمند شود كه با وى در مورد ساخت زمانى رويدادها و ترتيب چيده شدنشان نسبت به هم، به توافق برسد.
- به اين ترتيب، مجموعه اى از منشها در اطراف مفهوم زمان ترشح مى شوند و خوشه اى از منشهاى متصل به هم را تشكيل مى دهند كه نقطه ى ارجاع همگى شان مفهومى ذهنى به نام زمان است.
- در مورد زمان، چند چيز را مى دانيم.
- : نخست آن كه در سطح زيستشناختى سازمانى عصبى وجود دارد كه زمان را به شكلى درونزاد توليد مى كند. اين ساعت درونى، يكى از هسته هاى هيپوتالاموس به نام هسته ى بالاى صليبى است و تنها دو هزار نورون دارد
- : دوم آن كه گذر زمان، بسته به تراكم رخدادهايى كه به شكل خودآگاه تجربه مى شوند، سريع يا كند مى شود. زمان درونى ما بازنماينده ى سرعتى است كه با آن داده هاى حسى را پردازش مى كنيم. در شرايطى كه محرکهاى متنوع و فراوانى بايد همزمان پردازش شوند زمان كش مى آيد و كندتر مى گذرد. شرايط توليدكننده ى اين نوع پردازش، بحرانى و خطرناک تلقى مى شوند و باعث برانگيختگى روانى فرد مى گردند. برعكس، در شرايط تغيير يافتن حالت آگاهى (مثل خواب يا خلسه) و مواقعى كه محرک حسى زيادى براى پردازش وجود ندارد (مثل چرت زدن و در هپروت بودن )، زمان فشرده مى شود و ساعت به نظر سريعتر كار مى كند.
- منشهايى كه اين برداشت ذهنى از گذر زمان را سازماندهى مى كنند، ساختى پايدار و محورى دارند. در زمان كودكى و در جريان اجتماعى شدن از محيط جذب مى شوند، و با وجود اثر تعيين كننده شان بر ارتباطات منشهاى ديگر، خودشان از آنها چندان تأثير نمى پذيرند.
- ساخت هاى مفهومىِ گوناگونِ منسوب به منشها در جوامع گوناگون را مى توان محصول عملكرد اين خوشه هاى گوناگونِ منشها دانست.
- نظريه پردازان ذن كه زمان را به صورت يک لحظه ي جاويدان و تغييرناپذير درک مى كنند، جوامع كشاورز سنتی كه آن را در چرخه هايى تكرارشونده و درازمدت صورتبندي مى كردند، و قبايل كوچگردي كه كه برداشتى خطى از آن داشتند، همگى از اشكال متفاوت صورتبندي معناى زمان توسط خوشه اى از منشهاپيروى مى كردند كه در شرايط خاص اجتماعى شان تكامل يافته و نهادينه شده بود.