سیر تحول تاریخی وای
وای یکی از کهنترین و دیرپاترین نیروهای مینویی اساطیر ایرانی است که از دورانهای دوردستِ یگانگی هندوایرانیان در بافت باورها و آیینها حضور داشته و با وجود فراز و نشیبهای گوناگون در تمدن ایرانی، همچنان هستهی معنایی مرکزیاش را حفظ کرده است [...] روایتهای مربوط به وای از سویی با ایزدان باستانی باد در اقوام دیگر بده بستان و آمیختگی داشته، و از سوی دیگر در اتحاد با آنها راه را برای تصویرسازیِ ایزدِ یکتای قدرقدرتی مانند مردوک یا اهورامزدا هموار ساخته است.
[...] برای وای میتوان قائل به سه دورهی متمایز تاریخی شد. نخست، دوران پیشازرتشتی که در آن وای یکی از ایزدان بلندمرتبهی ایزدکدهی هندوایرانیان بوده است. بعد، دوران یکتاپرستی زرتشتی فرا میرسد که طی آن برخی از صفات وای (بهویژه مفهوم مهم اسماء الاهی چنانکه در رامیشت میبینیم) با اهورامزدا ادغام میشود و در متونی مانند هرمزدیشت انعکاس مییابد. در همین دوران، همزمان با فرو کاسته شدن از پایگاه وای و گنجیدنش در ذیل سلسلهمراتب مینوییِ زرتشتی، شکافته شدن او در قالب دو ایزدِ نیک و بد را نیز میبینیم. همین روند در دوران پس از اسلام تداوم یافته و این سومین دوران تکامل این چهرهی اساطیری است. در دوران اسلامی وای از موقعیت خداوندیاش عزل شده و به مرتبهی مفهومی انتزاعی یا یک ماهیت مبهم مینویی فرو کاسته شده است. اما همچنان پیوند خود را با مفهوم روح حفظ کرده و ردپایش را در نامهای مقدسی مانند روحالقدس همچنان باز میبینیم.
این سیر تحول دیرپا و طولانی، پرسشهای تازهای را به ذهن متبادر میکند که باید در پژوهشهایی دیگر بدان پرداخت. این که وای در عصر هخامنشی چگونه از ایزدانِ بادِ اقوام دیگر شاهنشاهی تأثیر پذیرفته و چگونه بر آنها تأثیر نهاده، و به خصوص ارتباط مفهوم باد (روخا) در تورات با وای، مسائلی است که تحقیقی گسترده و مستقل را میطلبد. به همین ترتیب، ارتباط وای با مفهوم روح و بادگونه نمودنِ روان انسانی پژوهشی مستقل را میطلبد، بهخصوص که این رگه از ارتباط میان وای/باد با نفس و روح انسانی به پیامدهای چشمگیری در کیمیاگری و باورهای حروفی انجامیده است که باز باید به جای خود مورد کنکاش واقع گردد.
وکیلی، شروین. «تبارشناسی وای»، پژوهشنامهی ادب حماسی، شمارهی چهاردهم، سال هشتم، پاییز و زمستان 1391، صص: 65-88.