انگاره ـ خودانگاره

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

من - دیگری ، جم ، فراز

اصل آينه

  • تصویر ذهنى من از دیگرى، انگاره، و تصویر ذهنى من از من، خودانگاره نام دارد.
  • اندرکنش من و دیگرى در حوزه ى بازنمایى باعث مى شود تا تصویر ذهنى من از «من» و «من از دیگرى» در قالبى زبانى رمزگذارى شود.
  • من و دیگرى تصاویر از یکدیگر را در خود منعکس مى کنند و چگونگى بازتاب یافتن خود در دیگرى را نیز بار دیگر بازنمایى مى کنند. پس، انگاره و خودانگاره در واقع مدارهایى از تشدید بازنمایى هستند که خودآگاهی و نظام هایی ارتباطى مانند زبان را همچون محصولى جانبى پدید مى آورند.
  • خودانگاره و انگاره ساختارهایى مشابه دارند و به شکلى همخوان در دستگاه نشانگانى یکسانى رمزگذارى مى شوند. هر چند یکى از آنها (خودانگاره) براى من اهمیتى محورى دارد و دیگرى (انگاره)همچون ابزارى براى مدیریت آن عمل مى کند.

از خود بیگانگی

من، همان خودانگاره است. خودانگاره برآیندی از انگاره است. پس من به انگاره اش در چشم دیگری فرو کاسته میشود.


تله ی ديو سپید

جلب توجه دیگری و برساختن انگاره ای شایسته از هستی داشتنِ درست و شایسته مهمتر قلمداد می شود. من ایجاد تصویری دلپسند از خود را به دلپسند بودن در واقع ترجیح می دهد.


راهبرد رستم

هستی داشتنِ بی مهابا و بی پروا، یعنی باور به این که اگر شکل هستی من ارزشمند و نیرومند باشد انگاره و خودانگارهام هم خود به خود در چشم دیگری شایسته و سزاوار خواهد شد، و اگر نشد هم چندان مهم نیست!


پرسش

  • عناصر تشکیل دهنده ی انگاره و خودانگاره چه چیزهایی هستند؟
  • آیا میتوان سیر تکاملی برای ظهور و دگردیسی این دو ترسیم کرد؟
  • آیا میتوان به وجود چهار لایه انگاره و خود انگاره در سطوح فراز قایل بود؟


تمرین

  • از دیگران انگاره بگیرید و خودانگاره ی خود را در هر چهار سطح فراز ترسیم کنید.
  • آیا میتوانید به نقشهای از خودتان دست یابید؟