جنگجو - هنجار

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۵ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

اصل جنگیدن

  • من اگر مرکزدار باشد، شکل هستی را در راستای آرمان ش دگرگون خواهد ساخت.
  • این کار به معنای درآویختن با سیرِ تصادفی و شبکه ی مقاوم و لَختِ رخدادهای جاری در هستی است.
  • به این معنی، منِ مرکزدار با هستی می جنگد و به جنگجو تبدیل میشود.
  • جنگ شالوده ی کنش جنگجوست و همان روندی است که قلبم را در او و در هستیِ پیرامون او بیشینه ساخته و زندگی اش را به امری اساطیری برمی کشد.
  • مردمان معمولا زیر فشار سازوکارهای اجتماعی هنجار شدن را اختیار می کنند و از مخاطره و پیچیدگی جنگیدن چشم پوشی می کنند.


توهم جدال

  • گاه جنگیدن با جدال اشتباه گرفته می شود.
  • جدال عبارت است از کشمکش با دیگری یا جهان، برای دستیابی به هدفی موضعی یا خواستی شخصی.
  • در حالی که جنگ کرداری غیرشخصی ــ و در عین حال عمیقاً گره خورده به ماهیت من ــ است که کلیت هستی و به ویژه خودِ من را آماج میکند.
  • کسی که این نکته را درنیابد، به جای جنگیدن، درگیر کشمکش و جدال با دیگری یا جهان خواهد شد و این شکلی هنجارشده از رفتار است.


تله ی ترَومان

  • نادیده انگاشتنِ این امکان که می توان شکل هستی را به کل دگرگون ساخت، باعث میشود شکل هستی من نیز تغییری نکند.


راهبرد آذر

  • من با جنگیدن به کانونی برای آفرینش قلبم در هستی تبدیل میشود و هستی را به دنبال خود می کشد و آن را به موقعیتی با قلبمِ بیشتر ارتقا میدهد.


پرسش

  • چه نمودهایی از رفتار جنگیدن را سراغ دارید؟
  • بیانِ ادبی و اسطوره شناختی این مفهوم در اساطیر ایرانی چگونه است؟
  • آیا میتوان به طور موضعی و تا حدودی جنگجو بود؟


تمرین

  • جنگجو باشید!