کمال - جاودانگی

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۱ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

اصل غايت:

دستگاه کنشگر در نهایت تمام کنش ها را در راستای اهداف و غایتهایی سازماندهی می کند که معمولا به شکلی هنجارین، ناخودآگاه، ناسنجیده و بنابراین مرکز زدوده و نامنسجم در کنار یکدیگر قرار میگیرند. با این وجود، هسته ی مرکزی تمام هدفها ــ حتی آنها که هنجار شده اند ــ کمال و جاودانگی است.


کمال عبارت است از بهتر شدن و پیشرفت نسبت به معیارها و متغیرهایی تعریف شده، که در مدل ما تمام این شاخصها در نهایت به قلبم قابل ترجمه هستند.


جاودانگی یعنی میل و خواستِ تغییر دادن هستی و بر جای گذاشتن ردپایی بر هستی به شکلی که حضورِ من در هستی را اثبات کند. این دو غایت از ترکیب سه تنش بنیادینِ مرگ، بی اعتمادی و آشوب زاده می شوند.

فراموشی هستی:

از یاد بردن تنشهای بنیادین، به پراکندگی و واگرایی غایتها منتهی شده و خواستها را از سوگیری به سمت کمال و جاودانگی باز می دارد.


تله ی زَيريچ:

از آنجا که همه ی هستی آغشته با آشوب است و در اعتمادپذیریِ دیگری همواره تردید وجود دارد، کمال هم توهمی بیش نیست و بنابراین باید به خواستهای کوچک و پیش پا افتاده بسنده کرد و به دنبال مفهومی عام و بزرگ مانند کمال نرفت. این تله به کم شدن شمار و قحطی زدگی اهداف و گرسنگی خواست منتهی میشود.


راهبرد خرداد:

کمال در معنای بیشینه ساختنِ قلبم در تک تک کردارها و انتخابها، غایتی عام برای تمام خواستها و هدفهاست، از این رو میتواند همچون گرانیگاهی برای به هم دوختنِ کردارهای پراکنده و زایش مرکز عمل کند.

تله ی تَريز:

از آنجا که من در نهایت خواهد مرد و هستی نیز آغشته با آشوب است، جاودانگی توهمی بیش نیست، پس باید به خواستهای روزمره و نمادین بسنده کرد و به دنبال بلندپروازیِ ناممکنی مانند جاودانگی نرفت. در این حالت اهداف من دچار وضعیتی سطحی و شکننده میشود و تشنگی و کاستیِ خواست نمایان میگردد.


راهبرد امرداد:

جاودانگی به معنای تداوم یافتنِ بینهایتِ حضور من در محور زمان نیست، که دگرگون ساختن شکل هستی است، به شکلی که ردپای حضور من بر هستی باقی بماند. حضور برق آسا و گذرای من، اگر به تغییر شکل هستی و دگرگون ساختن روندهای جاری در آن بینجامد، نشانه ی حضور من را در دل کلیت هستی حک خواهد کرد و این همان جاودانگی است. از این رو میتوان از جاودانگی به عنوان عاملی فراگیر برای ترکیب و یکپارچه ساختنِ خواستها بهره برد و به کمکش مرکزدار شد.


پرسش

  • کمال و جاودانگی چرا معمولا تا این پایه دستخوش بدفهمی هستند؟
  • معانی مرسوم و روزمره ی این دو کلیدواژه چه هستند؟
  • معنای کمال به معنای کاملترین بودن، و جاودانگی به معنای ازلی و ابدی بودن، با وجود غیربدیهی و ناسازه بودنشان، چرا رواجی چنین عام یافته اند؟


تمرین

  • از راهبرد خرداد و امرداد برای یکپارچه ساختن کردارها و انتخابها و اهدافتان بهره گیرید.
67.JPG