درباره زمان زروان بیکران
زمان، مفهومي چنان آشنا، ملموس، بديهي، پيش پا افتاده، و کليدي است که نوشتن دربارهاش به شجاعتي بسيار نياز دارد و شک کردن و به چالش کشيدن برداشتهاي رايج دربارهاش به جسارتي افزونتر. فهم مفهوم زمان، و نقد کردنِ برداشت رايج از اين مفهوم، اگر به قدر کافي تداوم يابد به تلاش براي دستيابي به نگاهي تازه و رويکردي نو دربارهي مفاهيمي بنيادين مانند مکان، تغيير، عليت، و رخداد منتهي ميشود. زمان مفهومي چنان حاضر و نافذ است که هر پيشنهاد جديدي براي جور ديگر ديدنِ آن به راهبردهايي رفتاري براي دگرگوني در کردار هم ميانجامد. دستکاري کردن مفهوم زمان به معناي دستکاري کردن شکل هستي خويشتن است، و از اين روست که جور ديگر انديشيدن دربارهي زمان چنين سهمگين مي-نمايد.
اميدوارم که اين نوشتار، متني جسورانه باشد که دستيابي به درکي انتقادي از مفهوم زمان را ممکن سازد، و اين کار را تا مرزهاي استنتاج راهبردهايي رفتاري براي «جور ديگر جريان يافتنِ زمان» يا با بياني دقيقتر، براي «خلق ديگرگونهي زمان» دنبال کند.