نظام مند
آنچه ماکیاولی در آثارش، به ویژه در «گفتارها» آورده، پاسخی است که این رومی پرآشوب به پرسش از قدرت و سلطه داده است. پاسخی که با استعاره های نظامی، و زبانی به ظاهر فریب کارانه و حیله گرانه بیان شده، و با این وجود به دلیل تقدس زدایی از مفهوم قدرت و گسیختن پیوند میان قدرت امیر و کلیسا، نخستین اثر در حوزه ی فلسفه ی سیاسی مدرن محسوب می شود .
نسبی گرایان، ضدعقل گراها، برخی از آنارشیست ها، پسامدرن ها، پساساختارگراها و شالوده شکن ها را باید وارث ماکیاولی دانست .
رویکرد ماکیاولی، هرچند به لحاظ زمانی بر نگاه هابزی تقدم دارد، اما به لحاظ تاریخی در جریان نقد مستمر سنت هابزی شکل گرفته است. هواداران نگاه استراتژیک به قدرت، معیارهای اعتبار متفاوتی (مانند درجه ی کارآمدی و عملیاتی بودن) را پیش می کشند و ادعاهای نظری متفاوتی دارند که بر نفی و طرد آرمان های مورد نظر سنت هابزی (عقلانیت، انسجام، پیوستگی و تداوم) استوار است .
اما سنت ماکیاولی به شبکه ای از خرده نظریه های گاه ناسازگار منتهی می شود که چنین ادعاهایی را ندارند و تنها کارآمدی را به عنوان معیار داوری میان دیدگاه ها به رسمیت می شناسند. ادعاهای برآمده از نگرش ماکیاولی موضعی، نسبی، و غیرقطعی است و این خصوصیتی است که بسته به اردوگاه مورد علاقه ی نظریه پرداز، میتواند نقطه ی قوت یا ضعف یک دیدگاه قلمداد شود.
در نگرش نظام مند، قدرت مایه ی تغییر دانسته می شود و بنابراین روابط علی و دگرگونی است که شالوده ی معنایی قدرت را بر می سازد.
یکی از مهم ترین اصول موضوعه ی نگرش نظام مند، پذیرش اصل ماند کنشی است. اصلی که بنابر آنچه گذشت، از کندتر بودنِ ضرباهنگ تغییراتِ نظام اجتماعی نسبت به نظام روانی، و توهمِ پایداری هر دو ناشی می شود. نیوتون، به عنوان سردمدار جنبشی که می کوشید تا با تکیه بر اصل ماند تحولات جهان را پیش بینی کند، در بسیاری از پیش فرض های زمانه ی خویش شریک بود. او نیز همچون گالیله و کپلر به جهانبینی نوافلاطونیای باور داشت که در آن مانند نظام های پوتاگوراسی باستانی، عدد حرف اول را می زد و همه چیز به زبان ریاضی قابل بیان بود. نیوتون نیز مانند گالیله معتقد بود که «طبیعت کتابی است که به زبان ریاضیات نوشته شده است». او نخستین کسی بود که توانست این اعتقاد قلبی را به صورت مجموعه ای از گزاره های منطقی در آورد، و ریاضی گونه بودن گیتی را با پیش بینی کردن تحولاتش به کمک قوانین ریاضی اثبات کند.
به طور خلاصه، می توان اصول موضوعه ی تنیده شده در بنیان رویکرد نظام مند، را در این سه گزاره صورت بندی کرد: اصل ماند: دگرگونی رخ نمی دهد، مگر آن که نیرویی خارجی این دگرگونی را ایجاد نماید. اصل قانونمندی : نیروهای خارجی مولد دگرگونی، همواره بر مبنای قوانینی محاسبه پذیر، ساده و عام عمل می کنند. اصل کفایت جفتها: بررسی اندرکنش دو عنصر، برای درک و صورتبندی این قوانین کفایت می کند. نخستین اندیشمندانی که آرای خود را بر مبنای اصول موضوعه ی نظام مند صورت بندی کردند، هابز و لاک بودند.