تبارنامه ی واژگان

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

در زبان پارسی واژگانی که معناهایی مترادف را می رسانند، اغلب تفاوتهایی با هم دارند و این قاعده ای در همه ی زبان هاست، که مترادف ها گوشه هایی متمایز و تخصص یافته از دایره ی مفهومی کلمات را اشغال می کنند و سویه هایی خاص و تفکیک پذیر از باقی برابرنهادهای خود را نمایندگی می کنند. بر همین مبناست که در پارسی مهر و عشق و محبت و رأفت و عطوفت و شفقت و مؤدت و دوستی هریک طنینی متمایز دارند، هرچند همگی به گوشه و کنار عاطفه و هیجانی همسان دلالت می کنند.


تنها زبان هایی کهن و پیچیده هستند که مجال لازم در زمان و غنای ضروری در معنا را داشته اند، تا مفاهیم مقابل هم را قطب بندی کنند و جفتهای متضاد معنایی )جمها( شفاف و صریحی پدید آورند. یکی از نمودهای این پیچیدگی آن است که گاه متضادها با کلماتی مترادف، یا حتا با یک کلمه بیان می شوند. چنان که مثلا در زبان پارسی «خانم» هم به معنای زن محترم و نجیب و هم به معنای زن روسپی به کار گرفته میشود. درباره ی دو واژه ی مهر و عشق هم داستان به همین شکل است. یعنی این دو هرچند مترادف شمرده میشوند، اما گویی که دو سویه ی به کلی متفاوت از عاطفه و هیجانی یگانه را رمزگذاری کنند.


ریشه ی هردوی این کلمات را باید در زبانهای ایرانی کهن بازجست. مهر افزون بر سه هزار سال و عشق بیش از هزار و دویست سال است که در قلمرو ایران زمین رواج دارند. .واژه ی مهر که دو چندان از عشق کهن تر است، از ریشه ی هند و ایرانی «می/ مَی» و پسوند اسم ابزار «-تْرَه» گرفته شده که آن بن اولی «بستن و استوار کردن» یا «تبادل کردن» معنی میدهد و روی هم رفته به لحاظ ریشه شناختی به معنای چیزی و ابزاری است که پیوندها را استوار میسازد.


قدیمی ترین شکلِ ثبت شد از این واژه را در عهدنامه ای می بینیم که در میانه ی قرن چهاردهم پ.م بین دو شاه آریایی در ایران غربی بسته شده است. در حدود سال ۱۳5۰ پ.م شاتیوازَه پادشاه میتانی (شمال میانرودان) با سوپیلولیوماس اول شاه دولت هیتی (آناتولی) عهدی بست و در آن دو طرف خدایانی آریایی را ضامن قرار دادند که یکی شان میتراوا نام داشت. تقریبا در همین زمان، و احتمالا قدری زودتر، مفصل ترین سرود باستانی در ستایش ایزد مهر در ایران شرقی سروده شد که مهریشت نام دارد. بخشهای کهن این متن احتمالا به حدود سال ۱۶۰۰ پ.م مربوط میشود و همزمان است با کهن ترین متون ودایی که در آنها هم همین نام را با تاکیدی کمتر می بینیم.


در همین زمان دوردست، میترا یا مهر ایزدی بوده که دو مفهوم بسیار مهم را نمایندگی میکرده است:عشق- محبت و عهد-پیمان را. به همین خاطر نامش به درستی انتخاب شده بوده، چون همین دو عامل است که ارتباطها را میان آدمیان استوار میسازند و «ابزارِ همبسته ساختنِ» من و دیگری است. به این ترتیب مفهوم مهر و کلمه اش از میانه ی هزارهی دوم پ.م در سراسر پهنه ی ایران زمین رواج داشته و هم در ایران شرقی و هم در ایران غربی نمونه هایی صریح و روشن از آن داریم. شگفت آن که این نام در سراسر این تاریخ طولانی کمابیش دست نخورده باقی مانده و امروز هم با بسامدی چشمگیر در زبان پارسی دری کاربرد خود را حفظ کرده است.


رایجترین شکل این کلمه احتماال «میثْرَه» اوستایی بوده است و همزمان با آن «میترَه» ودایی و «میتراوا» در زبان هیتی هم رواج داشته است. در دوران هخامنشی در زبان پارسی باستان «میچَه» و در بلخی «میرو»، در عصر اشکانی در زبان پارتی «میهْر» و در سغدی «میتْر»، و در دوران ساسانی در زبان پهلوی و سریانی «میهْر»