سطح فرهنگى

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۴ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

منشها را مىتوان به عنوان خشتى مفهومى براى تعريف فرهنگ به كار گرفت. از اين ديدگاه، فرهنگ عبارت است از شبكهاى از منشها كه در يک مقطع زمانى در جامعهاى با حوزهى جغرافيايى مشخص وجود داشته باشند و از مجراى نظام رمزگذارى مشتركى، كه مهمترين آن زبان است، بر قدرت تكثير يكديگر اثر گذارند. فرهنگ در سطوح معنايى متفاوتى خود را سازمان مىدهد. مهمترين شيوهى سازمانيابى منشها، گرد آمدنشان در اطراف يک محور مفهومى مهم و كليدى است. اين معناى كليدى، به عنوان جذبكنندهاى عمل مىكند و خوشهاى از منشهاى داراى ارتباط معنايى را به هم پيوند مىدهد؛ معناهايى مانند قدرت، بقا، لذت، و هستى، نمونههايى از اين معانى محورى هستند. عالوه بر محورهاى معنايى مشترک، منشها مىتوانند در اطراف محورهاى تفاوت معنايى هم سازمان يابند. اين محورها بر مبناى نوعى شكست تقارن مفهومى پديد مىآيند. سه محور اصلىِ شكست تقارن معنايى در هر فرهنگ وجود دارد كه قطبهاى حقيقت/ دروغ، خوب/ بد و زيبا/ زشت را از هم تفكيک مىكند. چنان كه گفتيم، اين محورها به ترتيب علم و اخالق و هنر را پديد مىآورند و جهتگيرى عملياتى فرد نسبت به خود، ديگرى و جهان را تعيين مىكنند. آنچه فرهنگ خوانده مىشود، انبوهى از منشهاست كه در زمينهاى جامعهشناختى از مجارى ارتباطى منتقل مىشوند، از مغزى به مغز ديگر منتقل مىگردند، و بر مبناى سود و زيانى كه براى حاملشان به بار مىآورند در جامعه ماندگار مىشوند يا به تدريج منقرض مىگردند. نكتهاى كه بايد در مورد فرهنگ در نظر داشت، آن است كه خودِ فعلِ تشخيص سود و زيان هم با واسطهى منشهايى كه معناى دقيق بقا/ لذت/ قدرت را تعيين مىكنند، شكل مىگيرد. بنابراين به هنگام تحليل پويايى منشه