درباره ي جفتهاي متضاد معنايی
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۸ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکتها)
شب كه در بزم ادب قانون حيرت ساز بود اضطراب رنگ بر هم خوردن پرواز بود دست ما و دامن حسرت كه در بزم وصال
عمر بگذشت و همان چشم نديدن باز بود
يک گهر بی ضبط موج از بحر امكان گل نكرد
هر سري كاندوخت جمعيت گريبان ساز بود
هستی ما نيست »بيدل« غير اظهار عدم
تا خموشی پرده از رخ برفكند آواز بود
1 .ايرانيان كهن به نظامی دوگانه از مفاهيم و معانی و حتی واژگان باور داشتند؛ نظامی كه از تقابلهاي دوتايی صريح و دقيقی تشكيل يافته بود. دستگاهی از برابرنهادهاي اخالقی و هستیشناختی كه از قطبِ اهورامزدا/ اهريمن در آسمان شروع میشد و با گذر از دوگانهي گيتی/ مينو به