نظام مند

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

هابز در جهانی متفاوت می زیست. او در پادشاهی انگلستان و در قرن هفدهم می زیست و جامعه اش انقلاب کرامول را پشت سر گذاشته بود. آنچه او در مقام مشاور شاه می طلبید، دستیابی به چارچوبی عقلانی، غیرمتافیزیکی و محاسباتی برای تحلیل پویایی جامعه بود. هابز که در جهان پسانیوتونی می زیست، می کوشید تا تجربه ی او را در عرصه سیاست و علم اجتماع تکرار کند. از این رو، رویکرد او سخت از روششناسی علمی زمانه اش تأثیر پذیرفته بود. تلاش وی برای بر ساختن نظامی فلسفی و پیوند زدن آن با چارچوبی اخلاقی را شاید بتوان در زمینه ی اثر تاریخ ساز نیوتون بهتر درک کرد .

رویکرد هابزی به مجموعه ای از نظام های نظری منسجم و فراگیر می انجامد که مدعی سازگاری درونی و شمول هستند. نظریه پردازان لیبرال، مارکسیست ها، مثبت انگاران، کثرت گراها، عقل گرایان و تجربه گرایان کلاسیک، در سنت هابزی می گنجند. قالب هابزی بستری معنایی را شکل داده است که بخش عمده ی بحث ها و چالش های نظریه ی سیاسی مدرن در زمینه ی آن انجام شده است. دعواهای ویگ ها و توری ها بر سر ماهیت حق پادشاه و درجه تفکیک اشراف از عوام، مبارزات سیاسی سوسیالیست ها با لیبرالها، و بحثهای هواداران ماتریالیسم دیالکتیک و اثباتگرایی تجربی بر سر درجه ی علمی بودن آرایشان، همگی در این زمینه جای می گیرند.

سنت هابزی اندیشیدن به قدرت، با معیارهای اعتبار ویژه اش (علمی، محاسبه پذیر، و تجربی بودن) و ادعاهای نظری خاصش (صورت بندی عقلانی کل فرآیندهای اجتماعی در قالبی فراگیر) مشخص می شود. بخش عمدهی پیروان سنت هابزی، فرآیندهای قدرت را امری رخدادی، عینی، و رسیدگی پذیر می دانند که می تواند در یک نظام فراگیر عقلانی جذب گردد و فهمیده شود.


در نگرش نظام مند، قدرت مایه ی تغییر دانسته می شود و بنابراین روابط علی و دگرگونی است که شالوده ی معنایی قدرت را بر می سازد. یکی از مهم ترین اصول موضوعه ی نگرش نظام مند، پذیرش '''اصل ماند کنشی''' است.

اصلی که بنابر آنچه گذشت، از کندتر بودنِ ضرباهنگ تغییراتِ نظام اجتماعی نسبت به نظام روانی، و توهمِ پایداری هر دو ناشی می شود. نیوتون، به عنوان سردمدار جنبشی که می کوشید تا با تکیه بر اصل ماند تحولات جهان را پیش بینی کند، در بسیاری از پیش فرض های زمانه ی خویش شریک بود. او نیز همچون گالیله و کپلر به جهانبینی نوافلاطونی ای باور داشت که در آن مانند نظام های پوتاگوراسی باستانی، عدد حرف اول را می زد و همه چیز به زبان ریاضی قابل بیان بود. نیوتون نیز مانند گالیله معتقد بود که «طبیعت کتابی است که به زبان ریاضیات نوشته شده است». او نخستین کسی بود که توانست این اعتقاد قلبی را به صورت مجموعه ای از گزاره های منطقی در آورد، و ریاضی گونه بودن گیتی را با پیش بینی کردن تحولاتش به کمک قوانین ریاضی اثبات کند.

به طور خلاصه، می توان اصول موضوعه ی تنیده شده در بنیان رویکرد نظام مند، را در این سه گزاره صورت بندی کرد:

  1. اصل ماند: دگرگونی رخ نمی دهد، مگر آن که نیرویی خارجی این دگرگونی را ایجاد نماید.
  2. اصل قانونمندی : نیروهای خارجی مولد دگرگونی، همواره بر مبنای قوانینی محاسبه پذیر، ساده و عام عمل می کنند.
  3. اصل کفایت جفتها: بررسی اندرکنش دو عنصر، برای درک و صورتبندی این قوانین کفایت می کند.


نخستین اندیشمندانی که آرای خود را بر مبنای اصول موضوعه ی نظام مند صورت بندی کردند، هابز و لاک بودند.

(کتاب نطریه قدرت /شروین وکیلی - فرگرد دوم - بخش نخست - نظریه های قدرت/گفتارنخست: خاستگاه/صفحه۶۳-۶۹/نسخه الکترونیکی)