ارجاع - تحویل
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۹ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکتها)
محتویات
کلیدواژههای خویشاوند (مفهومی):
اصل رمزگذاری شناخت:
- مبناى شناخت، شکستن تقارنِ میان چیزها و زمینه شان است. عناصر شناخت عبارتاند از:
- عینیت
- قانونمندى
- صحت
- عینیت به اندرکنش دو فرآیندِ ارجاع و بازنمایی، و قانونمندى به اتصال نماد و معنا وابسته است.
- صحت به ساختاریافتگىِ عینیت و قانونمندى در قالب نظامهاى زبانى متکى است.
- بازنمایى عبارت است از تصویر شدنِ بخشى از مهروند بر نظامهاى مدیریتىِ داخل سیستم.
- ارجاع عبارت است از روابط میان بازنمایى هاى متفاوت.
- شناخت یک چیز با ارجاع شدنش به چیزهای دیگر همراه است.
- اگر این ارجاع به فروکاسته شدن و هضم شدن آن چیز به مرجعش منتهی شود، آن را تحویل شدن مینامیم.
تحویلگرایی:
- بازنمایى، ظهور اصیل و مطلقِ مهروند است.
- پس شکلِ ظهور پدیدارها تغییرناپذیر، ثابت و مطلق است.
- روند ارجاع هم نیازمند گرانیگاه و مرجعى غایى و فراگیر ــ شکلى استعلایى از من ــ است.
تله ی سِنِمار:
- تمام بازنمایى ها مرجعى یگانه و تعمیم یافته پیدا مى کنند که عملا کاربردى ندارد.
- همه چیز به یک چیز فرو کاسته می شود و همه ی معانی مشتقی از یک معنی دانسته می شوند.
- این مرجعِ غایی به دلیل تکثر و پیچیدگی چشمگیر آنچه بر دوشاش سوار شده، همواره لق میزند و تاب تحمل این وزن را ندارد.
راهبرد جاماسپ:
پرسش
- به نظریه هاى علمى، دیدگاههاى فلسفى، و مدلهاى ذهنى اى فکر کن که مى کوشیده اند همه چیز را تنها با یک چیز توضیح دهند (نظریه ى اتمى مدرن و نظریهى مُثُل افالطون مثالى خوب است)، پیامد آنها چه بوده است؟
- این کار چه خطاهایى را در بر دارد؟
- چرا با وجود این، اینقدر رایج است؟
تمرین
- دو چیز را پیدا کنید که کاملا با هم متفاوت باشند.
- دو رده از مفهومى خاص ــ مثلا دو قومیت، دو زبان، دو اثر هنرى، یا دو رخداد تاریخى ــ را در نظر بگیرید که برایتان بارهاى روانىِ متضاد داشته باشند (مثلا یکى از دیگرى برتر، شیواتر، زیباتر، یا خوشایندتر باشد).
- چه وجوه شباهتى میان آنها وجود دارد؟
- آیا مى توان ادعا کرد که این دو در واقع یک چیز هستند؟