فراز
فراز
اصل سلسله مراتبی بودن من: آن بخشى از هستى که بتواند به شکلی خودآگاه شکل هستىاش را انتخاب کند، «من» است. آنچه که من خوانده مىشود، بخشى از پیکره ى فراگیر و ناشناختنىِ مه روند است که به دلایل شناخت شناسانه ــ و نه هستى شناسانه ــ از آن مجزا فرض می شود. من، به عنوان زیرسیستمى از مه روند، مجموعه اى از حالات ممکن را براى بودن در پیش رو دارد که در هر برش زمانى تنها یکى از آنها را بر می گزیند. مجموعه ى این انتخابها، شکل هستى من را برمی سازد. این تجلىِ من را می توان به عنوان سیستمى پیچیده در نظر گرفت و به طور علمى مورد تحلیل قرار داد. در این حالت من همچون نظامی سلسله مراتبی بازنموده خواهد شد. کمترین سطوحی که برای توصیف کامل من ضرورت دارند، عبارتند از چهار لایه یا مقیاسِ زیست شناختى، روان شناختى، جامعه شناختى و فرهنگى. هریک از این سطوح نظرگاهی برای فهم و رمزگذاری و توصیف چیزها و رخدادهای مربوط به من محسوب میشوند. این چهار لایه را به طور خلاصه فراز می نامیم. سطوح فراز مقیاس هاى متفاوتى هستند که توصیف هستى را در برشهاى تحلیلیِ متفاوتى ممکن می سازند. سطوح فراز امرى روش شناختى و اپیستمیک هستند، و خصلت هست شناسانه ندارند .