تقدس عدد پنج و هفت در دستگاه فکری ایرانیان
در بندهای سوم تا دهم یسنهی نخست، نام نیروهای مقدس مربوط به اوقات روز، در ترکیب با نام ایزدان مربوط به کشت و کار و نگهبانان سطوح گوناگون نظم اجتماعی نقل شده است. بیشترِ این موجودات با لقبِ ashahe rathwe نواخته شدهاند که یعنی رهبر و مرشدِ راستی و اشه.
فهرست نیروهای مقدسی که در این بخش از یسنه آمده از چند نظر مهم و ارزشمند است. نخست از آن رو که نشانهی وجود نوعی نظام فکری و چارچوب منظم و منطقی برای سازماندهی امور قدسی است. در این فهرست بر خلاف آنچه که در وداها میبینیم، موجودات مقدس بر اساس روابط خویشاوندیشان یا به شکلی تصادفی پشت سر هم ردیف نشدهاند. بعد از پیشدرآمدی که به ستایشِ اهورامزدا و شش امشاسپند، یعنی هفت نیروی مقدس برتر اختصاص یافته، فهرستی از موجودات مقدس آورده شده که نظمی خاص را رعایت میکند.
ترتیب قرار گرفتنِ نیروهای مقدس در این بخش [۱] را میتوان به این ترتیب در جدولی منظم کرد:
زمان | ایزد اجتماعی | سطح اجتماعی | ایزد طبیعی | پدیدار طبیعی |
---|---|---|---|---|
هاونگاه: سپیدهدم | ساوَنگهی | ویس: روستا | مهر و رام | پیمان – چراگاه |
رَپیثوین: بامداد | فْرادَتفشو | زَنتوم: قبیله | اردیبهشت و آذر | اشه/ نظم- آتش |
اُزیرین: ظهرگاه | فْرادَتویر | دَخیوم: کشور | اپامنپات و آبان (آناهیتا) | باران- آب جاری |
اَویسروثْریم: عصرگاه | فرادَتویسپَم هوجیایْتی | زَرتوشتوم: رهبران مغان | فروشیها، بایریَههوشیتی، اَمَه، بهرام، اوپَرتات | روان نیاکان- زورمندی و چیرگی جنگی |
اُشَهین: شبانگاه | بِرِجْیَه | نْمانیَه: خانمان | سروش، رشن، ارشتاد | هوشیاری، راستیوخرد |
ماه | اندرماه: روز ۱-۵ | پُرماه: روز ۱۰-۱۵ | ویشَپتَثَه: روز ۲۱-۲۷ | روزهای ماه |
گاهنباران | مَیْدیوزَرم و مَیْدیوشَم | پَتیَشْهیم و اَیاسریم | مَیُدیاریم و هَمَسُپَتمَدم | اوقات سال |
آنها به طور خاص با زمان و تقسیمبندی روز، ماه و سال پیوند خوردهاند. در کل هفت طبقه از مقیاسهای زمانی دیده میشود. در میان این هفت پله نیز نظمی دیده میشود و پنجتای اول که به روز مربوط هستند، ساختاری مشابه و متمایز با دوتای بعدی دارند. در ایرانزمین از دیرباز روز به پنج بخش اصلی تقسیم میشده که هنوز هم در زبان فارسی با نامی خاص (سپیدهدم/ سحرگاه، صبح/ بامداد، ظهر/ نیمروز، عصر/ پسین، شب) شناخته میشوند و در دوران زرتشتی و اسلامی زیربنای تنظیم کارکردهای روزانه و نمازهای واجب بودهاند. هریک از این پنج گاهِ روز، به یکی از سطوح نظم اجتماعی پیوند خوردهاند، که از خرد به کلان عبارتاند از: خانمان، روستا، قبیله (شهر)، کشور و ریاست دینی مغان که گویی سطحی از سازماندهیِ فراتر از کشور را بازنمایی میکرده است.
هریک از این پنج سطح از سلسلهمراتب اجتماعی، ایزدِ نگهبان خود را دارد که آشکارا در آیین زرتشتی ابداع شده و در ایزدکدهی کهن ایرانیان ردپایی از ایشان وجود ندارد. در میان ایشان، «ساوَنگهی» نام خود را از ریشهی «سَوَنگْهَه» به معنای سود و بهره گرفته است و نگهبان چهارپایان بزرگ است. [۲] «بِرِجیَه» هم نگهبان دانههای خوراکی و بنشنهاست. [۳] سه ایزدِ دیگر که نامشان با «فرادَت» (یعنی پرورنده) آغاز شده، به سه عنصر اصلی زندگی اجتماعی مربوط میشوند. «فْشو» در اوستایی به معنای چهارپایان کوچک است، که بقایای آن در آغاز کلمهی چوپان و شبان باقی مانده است. «ویر» در تمام زبانهای آریایی کهن به معنای مرد و انسان است، و «ویسپم هوجیایتی» یعنی «همهی چیزهای خوبِ زندگی». بنابراین سه ایزدِ فرادت فشو، فرادت ویر و فرادتویسپم هوجیایتی به ترتیب عبارتاند از پرورندهی چهارپایان کوچک، پرورندهی مردمان، و پرورندهی خوشیهای زندگی. این ایزدان نگهبان با این نامهای دو بخشی در ادبیات پیشازرتشتی سابقه ندارند و در کل نامگذاری موجودات مقدس با بهرهگیری از دو کلمهی ترکیب شده با هم (مانند اهورامزدا و سپندمینو و وهومنه و انگرهمینو و...) نوآوری زبانیای است که خودِ زرتشت برای نخستین بار در گاهان به آن دست یازیده است.
پس ما در اینجا با پنج گاهِ روز، پنج سطح سلسلهمراتب اجتماعی، و پنج ایزد نگهبان آن روبرو هستیم که دستکم این آخری آفریدهی زرتشتیان است. حدس من آن است که این تقسیمبندی منظم زمانهای روزانه و سطوح اجتماعی به پنج بخش کارِ مغانی باشد که در نیمهی نخست هزارهی اول پ.م میزیستند. چون در گاهانِ زرتشت اشارهی صریحی به این اهمیت عدد پنج دیده نمیشود. در متون ودایی که به دوران پیشازرتشتی یا سنت غیرزرتشتیِ همزمان با وی تعلق دارند هم چنین توجهی به عدد پنج وجود ندارد. با این وجود از همان ابتدا در متون زرتشتیِ پساگاهانی به تقدس عدد پنج بر میخوریم، که یسنهی نخست نمونهای از آن است.
عدد پنج در اساطیر ایرانی به چند دلیل اهمیت دارد. نخست آن که کاربرد آن به طور خاص به نوعی علم طبیعی اولیه محدود بوده است و بهویژه در دانش زیستشناسی و پزشکی کهن ریشه داشته است. خاستگاه کالبدشناختی آن هم احتمالاً این نکته بوده که بر هر دست و هر پا پنج انگشت روییده است. در برابر اخترشناسی تکامل یافته در ایران غربی که مبنای خود را بر محاسبهی حرکت هفت جرم آسمانی استوار کرده بود و از این رو هفت را عدد مقدس میشمرد، جهانبینی مغانهی ایران شرقی با محتوای پزشکانهاش پنج عنصر مادی (آب، خاک، باد، آتش و اثیر یا آتش آسمانی) را مهم میدانست و بر این مبنا هستی را پیکربندی میکرد. عدد پنج به همین دلیل معمولاً برای تحلیل نیروهای روانی حاضر در انسان و قوای نفسانی و ارکان برسازندهی وجود آدمی به کار گرفته میشد.
در منابع ایرانی تا دورانهایی بسیار جدید بارها و بارها به تقدس عدد پنج بر میخوریم که خلاقانهترین نمونهاش به دیوشناسی و فرشتهشناسی مانوی تعلق دارد. کهنترین سند قطعی و رسمی در این مورد همین متن یسنه است که موضوع بررسی ماست. با این وجود ردپاهایی از اهمیت این عدد در منابع کهنتر هم دیده میشود. بنابراین این حدس معقول مینماید که در ابتدای کار، ردهبندی پنجگانیای از نیروهای قدسی وجود داشته که با نظم اجتماعی کشاورزانه و تقسیمبندیهای زمانی پیوند داشته است و این دو عنصر بخش مهمی از ارکان جهانبینی زرتشتی را تشکیل میدهند.
در بخش دیگری از یسنه، بار دیگر با عدد پنج برخورد میکنیم و این جایی است که در آن به طور منظم به اهمیت اعداد سه، چهار و پنج اشاره شده است. نخست گفته شده که سخن اهورامزدا سه بخش دارد که عبارتاند از گفتار و کردار و اندیشهی نیک. آنگاه به چهار پیشهی مردمان اشاره شده که موبدی و ارتشتاری و برزیگری و صنعتگری باشد. سپس به پنج پیشوای معنوی اشاره شد که گویا به پنج سطحِ متفاوت از نظم اجتماعی اشاره کند، و آن عبارت است از خانهخدای، کدخدای، شهربان، شهریار، و رهبر مغان (زرتشت). [۴] جالب است که در هر دو جا سلسلهمراتب چهارتاییِ مرسوم در جامعهی ایران باستان -که در متون هخامنشی نیز مورد اشاره واقع شده- با یک سطح جدید تکمیل شده که گویا تأثیری فراملی و جهانی داشته و به شبکهی تبلیغی مغان مربوط میشده است. در تاریخ دین قلمرو میانی نیز به روشنی میبینیم که مغان به راستی در سطحی جهانی فعالیت میکردهاند و ردپای سازماندهی و فعالیتشان را از جادهی ابریشم و مرزهای چین تا بندرگاههای رومی و قلمرو مصر میتوان دنبال کرد. [۵] از این روست که فکر میکنم نظم پنج طبقهای جامعه، در برابر نظم چهار لایهایِ دولتی و سیاسیِ هخامنشیان، امری دینی و مغانه بوده و به همین دلیل هم تنها در متون زرتشتی باقی مانده است.
در این پنج لایه، گذشته از نیروهای مقدسِ نوساختهی نگهبان، از ایزدانی هم نام برده شده که تبار و دودمانی والاتر و سابقهای بیشتر از دین زرتشتی دارند. مهر، رشن، آبان و اپامنپات همگی موجوداتی هستند که در منابع هندی هم ردپایشان را میتوان دید و میدانیم که نزد آریاییهای کهن ارجمند دانسته میشدهاند. بنابراین در بخش ابتداییِ یسنهی نخست، میبینیم که بخشبندی پنجتایی زمان و جامعه و نیروهای پشتیبان آن، که بافتشان به طور خالص زرتشتی است، در کنار سیاههای از ایزدانِ کهنسالتر نشانده شدهاند. ایزدانی که احتمالاً حتا در زمان تدوین یسنه (احتمالاً قرن ششم و هفتم پ.م) همچنان زنده و نیرومند بوده و شاید در بخشهایی از ایرانزمین رقیب اهورامزدا تلقی میشدهاند. این نخستین بار است که از این ایزدان در ایزدکدهای زرتشتی نشانی میبینیم. چون در گاهان هیچ اشارهای به نام این ایزدان وجود ندارد و زرتشت به روشنی کوشیده تا نامهای نوساختهی پیشنهادی خود را جایگزین ایشان کرده و از اشاره به آنها و به رسمیت شناختنشان پرهیز کند.
دو بخشِ دیگری که به پنج پلهی یاد شده افزوده شدهاند، ساختاری متفاوت دارند. یکی از آنها بخشهای گوناگون ماه و دیگری بخشهای گوناگون سال را نمایندگی میکند که کاملاً از نظم پنجگانیِ پیشین خارج هستند. شمار گاهنباران ششتاست که با نوروز میتوان هفتتایشان دانست، و ماه نیز گویا به شش بخشِ پنج روزه تقسیم میشده است. بنابراین در اینجا با تقدس عدد شش و گراییدن آن به سوی هفت روبرو هستیم که در مورد شش امشاسپند و تکمیل شدنشان با هفتمی که هورمزد باشد هم دیده میشود. به احتمال زیاد این دو بخش [۶] دیرتر از پنج بندِ پیشین و همزمان با تدوین مفهوم امشاسپندان به این منظومه افزوده شدهاند. با اضافه شدنِ این دو بند، نظم پنجپایگانی قدیمی که هستهی تعریف امور قدسی را تشکیل میدهد، با دو لایهی جدید از تقسیمبندی زمانی ماهانه و سالانه ترکیب شده و با نظمی به مراتب ناهمگونتر و شلختهتر از پنج بخش نخستین، سلسله مراتب کلیِ امور قدسی را به هفتتا رسانده است. در بندهای ۲۰-۲۳ که شاید بازماندهای از بخشهای قدیمیترِ یسنهی نخست باشد، گفتار با یاد کردن از ایزدان و نمادهای مربوط به روز پایان یافته است. چنین مینماید که به راستی بندهای مربوط به ماه و سال دیرتر به متن افزوده شده باشند. یعنی هنگامی که این یسنه دارای پایانی مشخص بوده و در آن بخش پایانی که تا به امروز باقی مانده، تنها به پنج گاهِ روزانه و ایزدان نگهبان آن اشاره شده است.
تقدس عدد هفت در دستگاه فکری ایرانیان تا حدود زیادی به تأثیر فرهنگ مهرپرستان مربوط میشود. در نوشتار دیگری [۷] نشان دادهام که خاستگاه تقدس هفت دین مهری بوده و بر خلاف تصور مرسوم، از میانرودان بر نخاسته است. در واقع ردپای این عدد را در منابع زرتشتیِ ابتدای هزارهی اول پ.م میتوان سراغ کرد، در حالی که اشارهی صریح بدان تازه در میانهی این هزاره و بعد از تسلط پارسیان بر بابل در میانرودان رواج مییابد.
زمانِ تدوین گاهان – که خالی از اشاره به عدد هفت یا پنج است- به اواخر هزارهی دوم پ.م مربوط میشود. در این متن اعداد زیادی - از جمله پنج- مورد تأکید هستند، اما شاید بتوان برجستهترین عدد را هشت دانست که شمار نیروهای روانی آدمی و فروزههای اهورامزداست. دو عددِ پنج و هفت همزمان در آغاز قرن هشتم و اواخر قرن نهم پ.م در منابع اوستایی پدیدار شدند، با این تفاوت که برخی از آنها –یسنهها و متونی مانند هرمزدیشت و بهویژه فروردینیشت- بر پنج تأکید میکردند و ماهیتی زرتشتی داشتند، درحالیکه بخشی دیگر –بهویژه یشتهای بزرگ- بر اهمیت هفت پافشاری میکردند و احتمالاً قدمتی بیش از یسنهها داشتهاند.
یشتها و یسنهها دو رده از متون اوستایی هستند که بدنهشان توسط دو گروه متفاوت از پریستاران و مغان تدوین شده است. یسنهها را شاگردان مستقیم زرتشت تدوین کردند، در حالی که یشتها شکلی بازبینی شده از سرودهای بسیار کهنسالی بود که برای ستایش ایزدان باستانی پیشازرتشتی پدید آمده بود. این را به سادگی با شمارش ارجاعهایی که به نیروهای قدسی وجود دارد، میتوان نشان داد. در یسنهها نامهای زرتشتی خالص بیشترین بسامد و اهمیت را دارند. در یسنهها از اهورا ۱۰۲ بار، از مزدا ۲۱۱ بار، و از اهورامزدا ۲۵۱ بار یاد شده، در حالی که نام مهر ۶۷ بار، رام (لقب وای) ۲۲ بار، اندروای ۷ بار، و زروان تنها یک بار مورد اشاره واقع شده است. به همین ترتیب در یسنهها اشاره به امشاسپندان (۸۱ بار)، زرتشت (۸۱ بار)، و فروشی (۱۶۱ بار) بسیار بیشتر از کلیدواژههای مقدس باستانی مانند هوم (۵ بار)، رشن (۱۳ بار)، بهرام (۱۳ بار) به چشم میخورد. در یشتها الگویی واژگونه را میبینیم، یعنی نام مهر (۳۷۰ بار)، آناهیتا (۱۸۰ بار)، رشن (۱۳۵ بار) و فرّه (۳۹۳ بار) بیشتر از اهورامزدا (۱۲۸ بار)، اهورا (۷۰ بار) و زرتشت (۱۴۴ بار) به کار گرفته شدهاند. کشمکش میان این دو رده از متون و این دو عدد مقدس تا قرن ششم پ.م که هخامنشیان کل ایرانزمین را به لحاظ سیاسی یکپارچه کردند، به اوج خود رسید و پس از آن در عصر اردشیر دوم به ترکیب شدنِ هردو در یک بدنهی یکپارچه شد که بخشی از آن اوستای امروزین را بر میسازد.
بنابراین زمان تدوین یسنه و ورود تقدس هفت به متون زرتشتی را باید به فاصلهی قرن هشتم تا ششم پ.م مربوط دانست. این مفهوم جدید بر استخوانبندی استوار و قدیمیتری سوار شد که تقدس پنج را در کانون خود داشت و آن را همچنان تا دیرزمانی به موازات آرای جدید حفظ کرد. آنگاه همزمان با پذیرش ایزدان باستانی در دایرهی دین زرتشتی، لایهای که بر تقدس عدد هفت مبتنی است، بر آن ترشح شد و دو لایهی مربوط به ماه و سال به پنج لایهي پیشین افزوده شدند تا شمارشان را به هفتتا برسانند. مضمون اصلی (زمان) و منطق درونی متن (همگونیِ واحدهای زمانی با ایزدان و نیروهای مقدس) همچنان دست نخورده باقی ماندند، اما از آنجا که بخشهای ماه و گاهنباران از نظمی متفاوت با عناصر روزانه پیروی میکردند، نوعی آشفتگی در دو لایهي آخری دیده میشود. این هم نکتهایست که حتا در تقسیمبندی ماه نیز به واحدهایی پنج روزه اشاره شده و هریک از نامهای به کار گرفته شده برای ماه، به پنج روز اشاره میکنند.