ایندره در ادبیات ودایی

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

ایندره در ادبیات ودایی نیرومندترین و مهم‌ترین خداست و تنها چند قرن بعد جای خود را به ایزدان انتزاعی‌تری مانند کریشنا و شیوا واگذار می‌کند. در ذکر اهمیت او همین بس که بدانیم تقریباً یک چهارم کل سرودهای ریگ‌ودا –یعنی دویست و پنجاه سرود- به ستایش ایندره اختصاص یافته است. این ایزد در وداها با رنگین‌ترین صفت‌ها توصیف شده است. ایندره در سرودی سرور اسب‌ها و گردونه‌ها و دهکده‌ها دانسته شده[۱] و در سرودی دیگر او را حامی فقیران و کوران و ستمدیدگان می‌بینیم.[۲] منابع گوناگون در این مورد توافق دارند که ایندره بدنی زرین[۳] و پوشش و رخساری طلایی‌رنگ دارد.[۴] در ریگ‌ودا چنین آمده که او ریش و موی خود را با سومه‌ی زرین به رنگ زرد در می‌آورد.[۵] در تصویرهای دینی هندو او را به شکل مردی سرخ‌پوست و چهاردست نشان می‌دهند که بر پیلی سپید با چهار عاج (به نام آیْراواتا) نشسته و در دستانش سلاح‌‌های گوناگونی را حمل می‌کند. او در دو دست نیزه، در یک دست کمان، و در دست دیگر وجره (تندر) را بالا گرفته است. در منابع کهن‌تر به‌ویژه در ریگ‌ودا می‌بینیم که با اسبان و گردونه‌ها ‌ارتباطی نزدیک برقرار می‌کند. خودِ‌ ایندره در ودانتا خویشتن را چنین توصیف می‌کند: «از میان وداها من سامَه‌ودا هستم. از میان نیمه‌خدایان من ایندره هستم، پادشاه آسمان، از میان حس‌ها من ذهن هستم. در بدن جانداران من نیروی حیات‌بخش هستم.»[۶] [...]


هسته‌ی مرکزی ادبیات ودایی و حماسه‌های آغازین هندی از داستانِ چیرگی ایندره بر دشمنانش تشکیل یافته است. دشمن اصلی او ورتره است که نماینده‌ی آشوب و ویرانی محسوب می‌شود. هماورد دیگرِ ایندره برادرِ کهترِ ورتره است که والا نام دارد. داستان والا هم از نظر تبار نامِ‌ این هماورد و هم از جهتِ ساخت اساطیری، رونوشتی از همان داستان ورتره است. والا در سانسکریت «حصار و حریم» معنا می‌دهد و از ریشه‌ی پیشاهندواروپایی *wel و بن هندوایرانی «وَر» به معنای «بستن و گره زدن» گرفته شده[۷] که وارونا (یعنی کسی که می‌بندد و استوار می‌دارد) و ورتره (یعنی مسدودکننده) نیز مشتقی از آن هستند. سویه‌ی شباهت دیگر این سه ایزد آن است که همگی در ادبیات ودایی به رده‌ی‌ اَسوره‌ها تعلق دارند. والا برادر ورتره و در روایتی فرزند توشتری است و مانند برادرش به نبرد با ایندره بر می‌خیزد. او ایزدی هیولاگون و مهیب است که به غاری شباهت دارد و گاوهای دزدیده شده را در خود جای می‌دهد.


  1. Jump up ریگ‌ودا، ۲، ۱۲، ۷.
  2. Jump up ریگ‌ودا، ۲، ۱۳، ۱۲.
  3. Jump up ریگ‌ودا، ۱، ۶۵.
  4. Jump up آتَروه‌‌ودا، سرود ۳۰.
  5. Jump up ریگ ودا، ۱۰، ۹۶.
  6. Jump up بهاگاوادگیتا، ۱۰، ۲۲.
  7. Jump up شاید واژه‌ی گیر و گره در فارسی نیز از همین ریشه باشند.


وکیلی، شروین. اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۱۲۲-۱۲۱)