تن - بدن
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۶ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکتها)
اصل اُستومندی
- تنها در سطح زیستی است که من در قالب سیستمی عینی و ملموس و یکپارچه پیکربندی میشود. سایر نمودهای من (در سطوح روانی، اجتماعی و فرهنگی) با سیستم های پایه ای اتصال می یابند که ذهنی و ناملموس (سطح روانی) یا کلان تر از محدودهی «من» (سطح اجتماعی و فرهنگی) هستند.
- سطح زیستی از این رو پایه ای مادی و استوار است که سیستمِ من بر آن بنا نهاده شده است.
- این سطح مانند هر سیستم دیگری دو جنبه ی ساختاری و کارکردی دارد که به ترتیب تن و بدن، و روی هم رفته کالبد نامیده می شود.
- تن، سویه ای از من در سطح زیستی است که همچون ساختاری تنومند و ایستا و ملموس نمود مییابد.
- بدن، از سوی دیگر، کارکردِ جاری در این تن است و به پویایی تن در مسیر زمان مربوط می شود.
توهم طرد کالبد: تمرکز بر هویت اجتماعی یا روانی فرد به نادیده انگاشتن سطح زیستی و گسستنِ
پیوند ذهنی میان من و تن ـ بدن منتهی میشود.
تلهی گُرگسار: نادیده انگاشتنِ خصلت ایستای کالبد، به ناتوانی در مدیریت ساختارهای بدن تن
میانجامد. در نتیجه من از ارتباط برقرار کردن با بدنِ مادیاش و ملزومات فیزیولوژیک آن درمانده میشود.
تلهی اَرجاسپ: نادیده انگاشتنِ خصلت پویای کالبد، به ناتوانی در مدیریت کارکردهای بدن میانجامد.
این روند به اصرار بر تثبیت کالبد در وضعیتی خاص منتهی میشود و تأثیر شرایط محیطی و گذر زمان بر آن
را نادیده میگیرد.