زبان الگویی از پردازش اطلاعات است

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۶ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

چهارم: زبان الگویی از پردازش اطلاعات است

تردیدی نیست که "ارتباط"، در معنای عام تکاملی و جانورشناسانه اش، و همچنین زبان در معنای دقیقتر و باریکترِ جامعه شناسانه اش، الگوهایی از مدیریت پردازش اطلاعات هستند.

  • بیت، یکای پایه ایست که شمردن شکستهای تقارن را ممکن می سازد. چون هر دامنه ای از اطلاعات را میتوان در قالب گامهای پیاپیِ شکسته شدنِ تقارنهایی دوتایی صورتبندی کرد
  • تقارن به عناصر، روابطی یا رخدادهایی اشاره می کند که احتمال بروزشان در جهان خارج به صورت بخت هایی همانند و موقعیتهایی یکسان نمود پیدا کند.
  • اطلاعات، زمانی پدید میآید که این همسانی نقض شود و در میان موقعیت های رقیبِ همانند، تمایزی پدید آید. این تمایز در قالب "شکست تقارن" فهمیده میشود و رمزگذاریِ آن، به پیدایش نظامهای زبانی و نشانگانی منتهی میگردد.
  • رمزگان، شیوه ی سازماندهی و اشاره کردن به شکستهای تقارنِ پیاپی است.


جهانی که ما در آن زندگی می کنیم و کلیت زیستجهان ی که در نظام ادراکی ما بازنمایی میشود، مجموعه ای از شکست شکستهای تقارنِ بسیار پردامنه، پرشمار و فراگیر است. در هر مقطع زمانی، بینهایت حالت متفاوت برای هستی وجود دارد که در حالت پایه نسبت به یکدیگر وضعیتی متقارن دارند.

اینکه جهان از لحظه ی اکنون تا لحظه ی اکنون به علاوه ی یک ثانیه بعد، به کدام موقعیت منتهی شود، به مجموعه ای از شکستهای تقارنِ گوناگون مربوط میشود که ما آن را در قالب روابط علّی می فهمیم.

به این ترتیب، زبان روشی است برای رمزگذاری و پیکربندی تمایزهایی که اتفاقاً در داخل خودِ نظامِ زبانی باید بازنمایی گردد و نمایش داده شود تا به ساختاری شفاف و روشن و انتقال پذیر منتهی گردد. این رمزگذاریِ درونی در موجوداتی که نظام ارتباطی ساده و دستگاه عصبیِ به نسبت مقدماتی ای دارند، با ارجاع مستقیم به جهان خارج ممکن میشود.

به عنوان مثال، نگاه میمونی که به شکارچی خیره میشود، برای همنوعانش برهانی قاطع است تا وجود شکارچی را تشخیص دهند، یا حالت چهره ی جانوری که خشم یا ترس را در خود نمایان میسازد برای جانور دیگری که او را مشاهده میکند کافی است تا حالت درونی و وضعیت روانی وی را حدس بزند. منتها چنین چیزی در زبانِ انسانی، که به شکلی بسیار بغرنج تر، رمزگذاری افراطی و مجددی را در مورد خودِ رمزگان به انجام میرساند، دیده نمیشود.

ما با یک نظام رمزگانِ خودسازمانده و خودارجاع روبه رو هستیم؛ یعنی نظامی که به صورت یک مجموعه ی منسجم و خودمختار و بسته عمل میکند. مجموعه ای که خودِ ساز و کارِ رمزگذاری را بار دیگر رمزگذاری می کند و به خودِ فرآيند ارجاع، ارجاع می دهد و به این ترتیب در سطوحی بالنده و توسعه یابنده لایه هایی تازه از نمادهای جدید و ارجاعهای ثانویه را پدید می آورد. به این ترتیب بازنمایی شکستهای تقارن در جهانِ اطرافِ ذهن شناسنده، آنگاه که زبان حضور داشته باشد، به انبوهی از شکستهای تقارن درونزاد و خودمدارانه می انجامد که تراکمی از اطلاعات را در رمزگانی لایه لایه و پیچیده پدید میآورد.

زبان با توانایی شگفت انگیزِش برای ارجاع دادن به خود، این خودبسندگی نظام نمادین از امر نموده شده را تکمیل میکند، و پویایی کمابیش مستقل و خودبسندهای را در سپهری از نشانگان جاری میسازد