داد- ستم

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو
اصل دادگری: توزیع نامتقارن منابع و تالش برای سازماندهی آن و بهرهمندیِ اخالقی همگان از آن، 

به پیدایش مفهوم داد میانجامد. داد عبارت است از قاعدهای که اگر منابع بر اساس آن توزیع شوند، قلبم در کلیت نظام اجتماعی بیشینه شود. داد بر این مبنا قاعدهای پیچیده و پویاست که بسته به ویژگیهای اعضای تشکیلدهندهی یک جامعه و ماهیت منابع تعیین میشود. داد به شمار و هویت اعضای جامعه، توانایی هریک برای بهرهمندی از منابع، میزانِ قلبمی که هر یک تولید میکنند، و خرد و قدرت و تواناییشان برای جذب و تولید منابع نو بستگی دارد. هر نوع انحرافی از داد، به ستم میانجامد. ستم معموالً از رواج بازیهای برنده ـ بازنده، بازنده ـ بازنده و بازنده ـ برنده برمیخیزد.  توهم ستمديدگی: برخورداری ناهمگنِ من و دیگری از منابع، به پیدایش باورهایی سادهبینانه و نادرست در مورد مفهوم داد منتهی میشود. یک تعبیر سادهلوحانه از داد آن است که همگان به مقداری برابر از تمام منابع برخوردار شوند. تعبیری که به دلیل تفاوت در ماهیت منابع و ناهمگنی توزیع طبیعیشان و ناهمسانی منها و گوناگونیِ نیازها و گزینشها و خواستهایشان، نادرست، غیرقابل دستیابی، و ــ در صورت تحقق ــ ستمگرانه است. برداشت دیگر آن است که داد به پویاییِآزادانه یا برنامهریزیشدهی متغیری عام و فراگیر مانند پول فرو کاسته شود که همچون واسطهی تبادل منابع عمل میکند. از آنجا که پول تمام منابع قلبم را رمزگذاری نمیکند و الگوهای توزیع و جابهجاییاش هم به نهاد هنجارسازی مانند بازار وابسته است، این برداشت نیز نادرست و خامدستانه است. تفسیر »داد« به این ترتیب، باعث میشود تحقق آن ناممکن یا متعارض با عقل سلیم و وجدان بنماید و به این ترتیب شکلی از ستمدیدگی ناگزیر را در سطح اجتماعی عادی و نهادینه میسازد

تلهی ستمديده/ ستمگر: این باور که دستیابی به منابع به هر قیمتی رواست، من و دیگری را در موقعیت بازنده ـ بازنده نسبت به هم قرار میدهد. یعنی هر کنشگری برای بیشینه ساختنِ برخورداری خود از منابع بدون توجه به موقعیت دیگران بیشترین تالش را میکند، بیآنکه به اصل عمومی داد یا قواعد بینابینی توجهی کند. در نتیجه شکلی از ستمِ دوسویه در سراسر روابط اجتماعی جاری میشود و هر کس به برخی ستم میکند و از برخی ستم میبیند.  راهبرد رَشْن: رعایت قانون داد و کوشش برای به کرسی نشاندن آن، که هم به رهیدن از بند ستمگری ـ ستمدیدگی میانجامد، و هم من را در مقام پشتیبان نظمی طبیعی و پایدار، از قدرت و اعتبار اجتماعی برخوردار میسازد. Z قواعد مرسومِ اجتماعی که داد را تعریف میکنند، چه خطاهایی دارند؟ مفهوم عدالت با داد چه تفاوتی دارد؟ آیا میتوان داد را محصولِ تحلیل و توصیف سیستم اجتماعی و بررسی وضعیت بهینهی آن دانست، و عدالت را در مقابل نتیجهی قراردادهای بینافردی و آمیخته به قدرت در سطح اجتماعی قلمداد کرد؟ آیا میتوان داد را شالوده و زیربنای اصلی تمام قواعد حقوقی و جانمایهی تمام تعریفهای گوناگون از عدالت دانست؟ آیا برابری معیار خوبی برای تعریف داد است؟ O جایگاه خود را در شبکهی ستم پیرامونتان تشخیص دهید. ببینید به چه کسانی ستم میکنید و از چه کسانی ستم میبینید؟ گام به گام روابط ستم را به روابط مبتنی بر داد تبدیل کنید.