زبان؛ آغازگاه شناخت
زبان نه تنها زیستجهان شگفت را رمزگذاری می کند، که راهبردهای بعدی و رویکردهای آینده به رمزگذاری زیستجهان را نیز سازماندهی می کند. زبان نه تنها آن شگفتی اولیه ی پیشازبانی را از بین می برد و طرح پرسش خالص و اولیه ی ناشی از رویارویی من و هستی را منهدم می کند، که ابزاری کارآمد برای طرح پرسش های بعدی را نیز به دست می دهد. از اینرو، چنان که تامس کوهن در کتاب ساختار انقلاب های علمی ادعا کرده است، از درون یک چارچوب زبانی و یک چارچوب مفهومی است که طرح پرسش در مورد مسایل بعدی ممکن می شود. از اینرو، پرسش از خصلت حیرت و شگفتیِ اولیه خارج می شود و خود به امری شناختی، زبانی، و نشانگانی تبدیل میگردد.
پرسش به ساختاری زبانی برکشیده میشود و بر درون بدنه ی زبان و بافت نشانگان زبانی جذب و هضم میگردد. به این ترتیب، شاخه زایی هایی که پیش از این در تجربه، مشاهده و شهودِ فردِ رویارو با هستی ریشه داشت، ریشه ی خود را از دست میدهد و دوباره به شکلی مصنوعی در حوزه ی فرهنگ و در زمینه ی خاک بارور زبان نشانده می شود و رشد میکند. پرسش در این زمینه ی جدید و خاک نو شکل و شمایلی تازه به خود می گیرد و در این شرایط است که به امری زبانی و وابسته به نشانگان مبدل می گردد