انعطاف پذیر ابر منشها
هرچه ابرمنش بزرگتر و پيچيده ِ تر باشد، امكان آن كه منشهاي برسازنده اش معانی ناسازگاري را در خود حمل كنند و ارجاع هايی ضد و نقيض را داشته باشند، بيشتر میشود. اين پيامد طبيعىِ افزايش پيچيدگى و بالا رفتن انعطاف سيستم نسبت به رفتار زيرواحدهاي درونى اش است. به همين دليل يک خطاى كوچک در بيتى از حافظ )مثالا خواندنِ «كه عشق آسان نبود اول ولی افتاد مشكلها» به جاي «كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكلها»)، كل منش را معيوب و غيرقابل انتقال مىسازد، اما ابرمنشهاي عظيمى مانند نظريه هاي فلسفى، حتى اشتباه بودن يک مثال يا لغزش در يک استنتاج منفرد را نيز تاب می آورند. از سوي ديگر افزايش پايدارى سيستم هاى پيچيده تر، برابر است با بيشتر شدن گزينه هاى رفتارى ممكن براى سيستم. يعنی دامنهى امكاناتى كه سيستم براى پايدار بودن در اختيار دارد، همگام با پيچيدهتر شدنش، زياد میشود. استعداد ابرمنشهابراى گنجاندنِ اجزاى ناسازه و ضد و نقيض در داخل خود، و توانايى منشهاى عادى براى حفظ معنا - با وجود جهش هاي مدام در نمادها -نمودى از اين قانون عام تكاملى است.